کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احافیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احافیر
لغتنامه دهخدا
احافیر. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ احفار. جج ِ حَفَر. || آنچه برآرند از زمین بکاوش از آثار قدما.
-
جستوجو در متن
-
حفریات
لغتنامه دهخدا
حفریات . [ ح َ ری یا ] (اِ) در تداول فارسی بمعنی حَفَر، احفار و احافیر مستعمل است . || آنچه بیرون آید از چیزهای کهن با این عمل . (یادداشت مرحوم دهخدا): حفریات شوش .
-
حفر
لغتنامه دهخدا
حفر. [ ح َ ف َ ] (ع اِ) چاه فراخ دهانه . چاه فراخ . || خاک که از حفره بیرون آرند. خاکی که از زمین کندن بیرون آید. (اقرب الموارد). || آن جایگاه که آنرا کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، احفار. جج ، احافیر. || دمیدگی و تباهی بن دندان یا زردی ...