کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احاح
لغتنامه دهخدا
احاح . [ اُ ] (ع اِ) احیح . احیحة. تشنگی . || خشم . (منتهی الارب ). || درد دل که از اندوه پیدا شود. غصه و اندوه . || ناله . (منتهی الارب ).
-
احاح
لغتنامه دهخدا
احاح . [ اُ ] (ع اِ) یا اُحاح !؛ دردا! ای وای !
-
واژههای مشابه
-
احآح
لغتنامه دهخدا
احآح . [ اِح ْ ] (ع مص ) بسیار کلمه ٔ «یا اُحاح » گفتن .
-
واژههای همآوا
-
عه عه
لغتنامه دهخدا
عه عه . [ ع َه ْ ع َه ْ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان شتر را زجر کنند تا بازایستد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم صوت است که بوسیله ٔ آن شتران زجر میشوند تا حبس گردند. (از اقرب الموارد). || در تداول عامه ٔ فارسی زبانان صورتی از اَه ْا...
-
احآح
لغتنامه دهخدا
احآح . [ اِح ْ ] (ع مص ) بسیار کلمه ٔ «یا اُحاح » گفتن .
-
اه اه
لغتنامه دهخدا
اه اه . [ اِه ْ اِه ْ ] (اِصوت ) اسم صوت سرفه . || (صوت ) کلمه ای که برای اظهار تعجب گفته شود. (از یادداشت بخط مؤلف ).
-
اه اه
لغتنامه دهخدا
اه اه . [ ه ْ ] (صوت ) برای ابراز انزجار بر زبان رانند. (از یادداشت بخط مؤلف ).