کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجوفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجوفان
لغتنامه دهخدا
اجوفان . [ اَ وَ ] (ع اِ) تثنیه ٔ اجوف (در حال رفع). دو اجوف . || دو رگ از محدب کبد رسته ، یکی صاعد و دیگری نازل . رجوع به اجوف شود. || دو عصب مجوف در دو چشم . || شکم و شرم .
-
جستوجو در متن
-
اجوفین
لغتنامه دهخدا
اجوفین . [ اَ وَ ف َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ اجوف (در حال نصب و جر). رجوع به اجوفان شود.
-
اجوف
لغتنامه دهخدا
اجوف . [ اَ وَ ] (ع ص ، اِ) مجوف . میان تهی . کاواک . (زمخشری ). اسرّ. پوک . پوچ . || بی معنی : هرچند مامضی جرایم او بمعاذیر اجوف و بهتان های معتل مضاعف گشته است . (جهانگشای جوینی ). || شیر کلان شکم ، یا عام است . (منتهی الارب ). || بزرگ شکم . || چیز...