کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اجزا
/'ajzā/
معنی
= جزء
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجزا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اجزاء، جمعِ جزء] 'ajzā = جزء
-
اجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← اجزای غذا
-
واژههای مشابه
-
peptide fragmentation fingerprint, PFF
اثرانگشت اجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] الگوی خاصی از اجزای یک انگشتنگارۀ پپتیدی
-
component separation
تفکیک اجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] جداسازی یا دستهبندی پسماندها برحسب اجزای تشکیلدهندۀ آنها
-
تمام اجزا
لغتنامه دهخدا
تمام اجزا. [ ت َ اَ ] (ص مرکب ) کامل ودرست . (ناظم الاطباء). کامل و بی قصور. (غیاث اللغات ). کامل و بی نقصان . تمام عیار. (آنندراج ) : کوشش بی طالعان هرگز تمام اجزانبوددامنی گر داشت این خلعت گریبانی نداشت . فیاض (از آنندراج ).رجوع به تمام و تمام عیار...
-
component innovation
نوآوری در اجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] هر نوآوری که توانمندی اجزای سامانه را بهبود بخشد
-
واژههای همآوا
-
اجذع
لغتنامه دهخدا
اجذع . [ اَ ذَ ] (ع ص ) آنچه به سال دوم درآمده باشد از گوسپند و به سال سوم از گاو و اسب و به سال پنجم از شتر. (صراح ).
-
اجزع
لغتنامه دهخدا
اجزع . [ اَ زَ ] (ع ن تف ) بجزع تر. جازع تر.
-
جستوجو در متن
-
در و تخته
لهجه و گویش تهرانی
اجزا
-
structured information
اطلاعات ساختمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] اطلاعات تحلیلشدهای با اجزا و بخشهایی که خود دارای اجزا و بخشهای ریزتری هستند
-
harmony, harmonie (fr.)
هماهنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سازگاری اجزا با یکدیگر
-
تخلخل
واژگان مترادف و متضاد
ناپیوستگی اجزایشی، انفکاک اجزا