کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجرای میان روز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
دیکشنری فارسی به عربی
اذي
-
دستور العمل اجرای را تنظیم می کند
دیکشنری فارسی به عربی
يضْبَطُ قواعِدَ الإجراءاتِ
-
جستوجو در متن
-
شب در میان
لغتنامه دهخدا
شب در میان . [ ش َ دَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) فاصله بودن یک شب میان دو کار که در تکلم با الحاق کلمه ٔ «یک » در اول «یک شب در میان » گفته میشود: فلان یک شب در میان منزل دوست خود میرود. (از فرهنگ نظام ). عملی که در اجرای آن شبی در میانه باشد یعنی به فاصل...
-
گاهنبار
لغتنامه دهخدا
گاهنبار. [ هَِم ْ ] (اِ) گاهنبار و گاه باره هر دو دارای یک معنی است و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را در آن آفرید و مجوس در کتاب زند از زردشت نقل میکنند که حق سبحانه و تعالی عالم را در ششگاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سا...
-
بارتلمی
لغتنامه دهخدا
بارتلمی . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) (سَن ) (واقعه ٔ...) پس از پیدایش نهضت مذهبی در نیمه ٔ اول قرن شانزدهم م . به وسیله ٔ لوتر در کشور آلمان و کالوَن در سرزمین فرانسه وحدت مسیحیت در اروپای غربی از میان رفت و سه طریقت جدید لوتر و کالوَن و مذهب آنگلیکن برابر آ...
-
رضوی
لغتنامه دهخدا
رضوی . [ رَض ْ وا ](اِخ ) نام کوهیست به مدینه . (منتهی الارب ). کوهی است و نسبت بدان رَضَوی ّ است . (از اقرب الموارد). نام کوهی است به هفت فرسنگی مدینه نزدیک شهر ینبوع میان مدینه و ینبوع ، کیسانیه معتقدند که محمدبن حنفیه (پسر حضرت علی بن ابی طالب ) د...
-
باروت
لغتنامه دهخدا
باروت . (اِخ ) فتنه ٔ. مادر ژاک اول (پسرعم الیزابت ) کاتولیک بود و او خود در مذهب پوری تنی تربیت یافت اما چون میخواست پادشاهی مستبد باشد مذهب انگلیکانی را پذیرفت و مخالف کاتولیک ها و پوری تنیها گشت چنانکه در نخستین سال پادشاهی او شش هزار کاتولیک را ب...
-
مشروطیت
لغتنامه دهخدا
مشروطیت . [ م َ طی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) ساختمان کلمه مانند دیگر مصدرهائی که پسوند «ئیت » دارد عربی می نماید و چنان به نظر می رسد که از «مشروطه » اِ مفعول + «ئیت » ساخته شده است ، ولی چنان نیست که این نظر از هر جهت مورد تأیید باشد. بعضی گمان کرده ...
-
حسبة
لغتنامه دهخدا
حسبة. [ ح ِ ب َ ] (ع مص ) شمردن . حساب . (تاج المصادر زوزنی ). || پنداشتن . (زوزنی ). || مرده را در کفن پیچیده در گور کردن . یا دفن کردن در سنگستان . || (اِ) مزد. ثواب . اجر. || امید مزد و ثواب از خدای عزوجل . ج ، حِسَب . || تدبیر: هو حسن الحسبة؛ او ...
-
کاترین دو مدیسی
لغتنامه دهخدا
کاترین دو مدیسی . [ ت ِ دُ م ِ ] (اِخ ) دختر لوران دو مدیسی ، متولد در فلورانس ، زن هانری دوم و مادر فرانسوای دوم (1519 - 1589 م .). آلبرماله در تاریخ خود از او چنین نویسد:کاترین دومدیسی و اغماض مذهبی : فرانسوای دویم پس از یکسال پادشاهی وفات یافت (دس...
-
جشن
لغتنامه دهخدا
جشن . [ ج َ ] (اِ) آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشته اند: لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است چون اصلاً تمام اعیاد دینی بوده مانند عید فروردگان و عید مهرگان و در این اوقات بخصوصه به ستایش و پرستش و مراسم دینی میپ...
-
فتوت
لغتنامه دهخدا
فتوت . [ ف ُ ت ُوْ وَ ] (ع اِمص ) جوانی . (زمخشری ) (اقرب الموارد). سیبویه گوید: در جمع و مصدر این ریشه یاء به واو بدل شود، و این ابدال کم نظیری است . (از اقرب الموارد). || سخا و کرم . (اقرب الموارد) (تعریفات ). بخشندگی . بخشش . دهش . (یادداشت بخط مو...
-
اسپیتزبرگ
لغتنامه دهخدا
اسپیتزبرگ . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) (بمعنی کوه حاد و نوک تیز) نام گنگبار اقیانوس منجمد شمالی که مرکب است از سه جزیره ٔ بزرگ و چند جزیره ٔ کوچک که بزرگترین آنها نیز به اسپیتزبرگ موسوم است و نام دیگر آن «فریسلاندنو» است و در طرف مغرب واقع شده این جزیره ها در...
-
سال
لغتنامه دهخدا
سال . (اِ) حرکت یک دوره ٔ آفتاب است از نقطه ٔ برج حمل تا نقطه ٔ آخر برج حوت و آن را به عربی سنة گویند. (برهان ). سنة. (دهار) (انجمن آرا). عام . (دهار) (منتهی الارب ). حِجَّة. (دهار). حَجَّة. (نصاب ). حول . دکتر معین در حاشیه ٔ برهان این کلمه را در له...
-
تیرباران
لغتنامه دهخدا
تیرباران . (اِ مرکب ) تیرهای بسیار که از کمان سرداده باشند. (آنندراج ). ریزش تیر از اطراف و بطور فراوانی . (ناظم الاطباء). بارانی از تیر : چنان تیرباران بد از هر دو روی که چون آب ، خون اندر آمد به جوی . فردوسی .اگر مان بود دیگر ایدر درنگ نبینید جز تی...