کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجذع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجذع
لغتنامه دهخدا
اجذع . [ اَ ذَ ] (ع ص ) آنچه به سال دوم درآمده باشد از گوسپند و به سال سوم از گاو و اسب و به سال پنجم از شتر. (صراح ).
-
واژههای همآوا
-
اجزا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اجزاء، جمعِ جزء] 'ajzā = جزء
-
اجزع
لغتنامه دهخدا
اجزع . [ اَ زَ ] (ع ن تف ) بجزع تر. جازع تر.
-
جستوجو در متن
-
اجذاع
لغتنامه دهخدا
اجذاع . [ اِ ] (ع مص ) در زندان کردن . (تاج المصادر). بزندان کردن . لغتی است در دال مهمله . (منتهی الارب ). || جذع گردیدن ستور. (منتهی الارب ). دوساله شدن گوسفند و گاو و آهو و اسب و پنج ساله شدن اشتر. (تاج المصادر). دوساله شدن گوسفند و سه ساله شدن گا...