کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجحاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تبعیض
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف , تمييز
-
اِبتِزَازي
دیکشنری عربی به فارسی
اجحاف آميز , غارتگرانه , زورگويانه
-
تعصب
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف , تعصب , حماس , حماسة
-
غرض
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف , حقد , نکاية , نية
-
أجحَفَ
دیکشنری عربی به فارسی
زيان رساند , حق کشي کرد , ستم کرد , ظلم کرد , اجحاف کرد
-
اسب دواندن
فرهنگ فارسی معین
(اَ. دَ دَ) (مص ل .) کنایه از: اجحاف و تعدی .
-
overcharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد، قیمت اضافی، غلو کردن، در قیمت اجحاف کردن، زیاد حساب کردن، بیش از ظرفیت پر کردن
-
شلتاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [ترکی] ša(e)ltāq ۱. نزاع؛ مرافعه.۲. همهمه؛ غوغا.۳. اجحاف؛ تعدی.
-
تعدی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزار، اجحاف، تجاوز، تخطی، تطاول، زور، زورگویی، ستم، ظلم ≠ دادگری ۲. حمله، تعرض، درازدستی ≠ دادگری
-
ستم
واژگان مترادف و متضاد
آزار، اجحاف، ایذا، بغی، بیداد، بیدادگری، تطاول، تعدی، جبر، جفا، جور، حیف، ظلم، مظلمه ≠ مهر
-
عدول
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعراض، انصراف، بازگشت، برگشت، تغییرعقیده ۲. اجحاف، تخطی ۳. عادلان، صالحان
-
تجاوز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعدی کردن، تعرض کردن، دستاندازی کردن، دستدرازی کردن ۲. حدشکنی کردن، مرزشکنی کردن ۳. اجحاف کردن، تخطی کردن ۴. هتک عصمت کردن، هتک حیثیت کردن
-
ابتزاز
دیکشنری عربی به فارسی
تهديد , باتهديد از کسي چيزي طلبيدن , باج سبيل , رشوه , اخذ بزور و عنف , اخاذي , اجحاف , زياده ستاني
-
extortions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخاذی، اجحاف، کره و اجبار، اخذ بزور و عنف، زیاده ستانی، اخذ با جبار و زور
-
تجاوز
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجحاف، تخطی، تخلف ۲. تعدی، تعرض، دستدرازی، دستاندازی ۳. حدشکنی، مرزشکنی ۴. هتکعصمت، عمل منافی عفت به عنف ۵. اغماض، چشمپوشی، عفو، گذشت ۶. اجحاف کردن، تخطی کردن، حدشکنی کردن ۷. سرپیچی کردن