کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجتماعي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اجتماعي
معنی
انسي , دسته جمعي , وابسته بجامعه , اجتماعي , گروه دوست , معاشرتي , جمعيت دوست , تفريحي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجتماعي
دیکشنری عربی به فارسی
انسي , دسته جمعي , وابسته بجامعه , اجتماعي , گروه دوست , معاشرتي , جمعيت دوست , تفريحي
-
واژههای مشابه
-
اجتماعی
واژگان مترادف و متضاد
۱. مدنی ۲. جمعی، همگانی ۳. معاشرتی ≠ انفرادی
-
اجتماعی
فرهنگ واژههای سره
همبودی، همبودین
-
اجتماعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اجتماع) [عربی. فارسی] 'ejtemā'i ۱. مربوط به اجتماع.۲. [عامیانه] خوشبرخورد و آدابدان: آدم اجتماعی.۳. (سیاسی) = سوسیالیست
-
اجتماعی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به اجتماع ؛ 1 - همگانی ، عمومی . 2 - کسی که آداب معاشرت را می داند.
-
اجتماعی
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماعي , جماعي , جمهوري , غش , مدني
-
social group, group
گروه اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] شماری از افراد متحد با یکدیگر که براساس الگوهای کمابیش پایدار تعاملی به طور رسمی یا غیررسمی به عضویت یک جمع درمیآیند
-
social accent
لهجۀ اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] لهجۀ مربوط به طبقه و گروه اجتماعی خاص
-
social control
نظارت اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندهـایی اجتماعـی که در آنـها رفتار افراد یا گروهها هنجارمند و ضابطهمند میشود
-
social system
نظام اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مجموعهای یکپارچه و هدفمند و پویا از روابط و کنشها و باورهای اجتماعی
-
social order
نظم اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] وضعیتی اجتماعی حاصل به جا آوردن مجموعهای از ضوابط و قوانین و سازوکارها و عرفهای اجتماعی که باعث انسجام جامعه و هماهنگی میان کنشگران اجتماعی (social actors) میشود
-
social role
نقش اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] رفتار و کنشی که انتظار میرود یک فرد یا گروه در یک جایگاه اجتماعی خاص انجام دهد
-
social innovation
نوآوری اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فعالیتی آگاهانه و ارادی که به ابداع در موضوعهای اجتماعی یا تغییر در چینش آنها برای حل مشکلات یا گسترش مرزبندیها میانجامد
-
social feminism
فمینیسم اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] نوعی فمینیسم که معتقد است فمینیستها نهتنها باید مالکیت بر ابزار تولید را متحول سازند، بلکه در درک متکی بر تجربۀ اجتماعی نیز تغییر به وجود آورند، زیرا ستم بر زنان از کل نظام اقتصادی سرمایهداری ریشه میگیرد