کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجازه ندادن () () ملعون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اجازة
دیکشنری عربی به فارسی
اجازه , اذن , مرخصي , رخصت , باقي گذاردن , رها کردن , ول کردن , گذاشتن , دست کشيدن از , رهسپار شدن , عازم شدن , ترک کردن , برگ دادن , پروانه , جواز , جواز شغل , اجازه رفتن دادن , پروانه دادن , مرخص کردن
-
اجازه دادن
فرهنگ واژههای سره
هشتن، باردادن، پروانه دادن، گذاشتن
-
اجازه نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] 'ejāzenāme جواز؛ پروانه.
-
freight release 1, FR, release 2
اجازۀ تحویل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] اجازۀ صاحب یا ناخدای کشتی مبنیبر تحویل باری که کرایۀ فرست آن پرداخت شده است
-
approach clearance
اجازۀ تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] اجازهای که واحد واپایش شدآمد هوایی برای خلبان هواگَرد جهت شروع تقربِ با دستگاه صادر میکند
-
اجازه نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) پروانه ، جواز.
-
اجازه نامه
لغتنامه دهخدا
اجازه نامه . [ اِ زَ/زِ م َ/م ِ ] (اِ مرکب ) پروانه . جواز.
-
اجازه چاپ
دیکشنری فارسی به عربی
تصريح
-
اجازه ورود
دیکشنری فارسی به عربی
مدخل
-
اجازه عبور
دیکشنری فارسی به عربی
مرور
-
اجازه دخول
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
اجازه داد
دیکشنری فارسی به عربی
أحَلَّ
-
إِجازَة تَصْديرٍ
دیکشنری عربی به فارسی
جواز صادرات , مجوز صادرات , پروانه صادرات
-
إِجازَة حُقُوقٍ
دیکشنری عربی به فارسی
ليسانس حقوق
-
إِجازَة رَسْمية
دیکشنری عربی به فارسی
مجوّز رسمي , پروانه (جواز) رسمي