کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اجابت
/'ejābat/
معنی
۱. جواب دادن؛ پاسخ دادن.
۲. قبول کردن.
۳. پذیرفتن خواهش؛ برآوردن حاجت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول
۲. تخلیه، دفع، قضایحاجت
برابر فارسی
پاسخ، برآوری، پاسخ دادن
فعل
بن گذشته: اجابت کرد
بن حال: اجابت کن
دیکشنری
compliance
-
جستوجوی دقیق
-
اجابت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول ۲. تخلیه، دفع، قضایحاجت
-
اجابت
فرهنگ واژههای سره
پاسخ، برآوری، پاسخ دادن
-
اجابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اجابة] 'ejābat ۱. جواب دادن؛ پاسخ دادن.۲. قبول کردن.۳. پذیرفتن خواهش؛ برآوردن حاجت.
-
اجابت
فرهنگ فارسی معین
(اِ بَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - پاسخ دادن ، جواب دادن . 2 - قبول کردن ، پذیرفتن .
-
اجابت
دیکشنری فارسی به عربی
التزام
-
اجابت
واژهنامه آزاد
پذیرفتن -قبول کردن
-
واژههای مشابه
-
أجابت
واژهنامه آزاد
قبول کردن،پذیرفتن
-
اجابت کردن
فرهنگ واژههای سره
برآوردن، پاسخ دادن، پذیرفتن
-
اجابت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امتثل ، إِجابَة
-
اجابت مِزاج
لهجه و گویش تهرانی
تخلیه مزاج
-
اجابت مزاج
واژهنامه آزاد
مدفوع کردن.
-
اجابت کردن معده
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ نِ مِ دِ) [ ع - فا. ] (مص ل .) قضای حاجت ، مدفوع کردن .
-
واژههای همآوا
-
اجابة
لغتنامه دهخدا
اجابة. [ اِ ب َ ] (ع مص ) اِجابت . پاسخ . (منتهی الارب ). پاسخ دادن . پتواز کردن . جواب دادن . (وطواط). || قبول کردن (دعا و دعوت و خواهش ). برآوردن . روا کردن . پذیرفتن . اِنجاح . اسعاف : اجاب اﷲ دعاؤه . (منتهی الارب ). و اجابت کرد و مهیا شد امیرالم...