کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثکال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثکال
لغتنامه دهخدا
اثکال . [ اِ ] (ع اِ) عِثکال . خوشه ٔ خرما. (مهذب الاسماء). اثکول . ج ، اثاکل ، اثاکیل .
-
اثکال
لغتنامه دهخدا
اثکال . [ اِ ] (ع مص ) لازم شدن ثکل زنی را. بی فرزند شدن او. اِهبال . (تاج المصادر). || بی فرزند گردانیدن . (زوزنی ). بی فرزند گردانیدن مادر. (تاج المصادر).
-
واژههای همآوا
-
عثکال
لغتنامه دهخدا
عثکال . [ ع ِ ] (ع اِ) خوشه ٔ خرما. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شاخ خرما. || سرشاخ یا شاخ بزرگ . (منتهی الارب ). || خرمابن بابار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
اسکال
لغتنامه دهخدا
اسکال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِکل ، بمعنی ماهی سیاه سطبر. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
اثاکیل
لغتنامه دهخدا
اثاکیل . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اِثکال و اُثکول .
-
اثاکل
لغتنامه دهخدا
اثاکل . [ اَ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ اِثکال و اُثکول .
-
اثکون
لغتنامه دهخدا
اثکون . [ اُ ] (ع اِ) خوشه . || خوشه ٔ خرما. اِثکال . اُثکول . عرجون .
-
اثکول
لغتنامه دهخدا
اثکول . [ اُ ] (ع اِ) خوشه . || خوشه ٔ خرما. اِثکال . اثکون . عرجون . ج ، اَثاکل ، اثاکیل .
-
بی فرزند
لغتنامه دهخدا
بی فرزند. [ ف َ زَ ] (ص مرکب ) (از: بی + فرزند) کسی که دارای اولاد نباشد.(ناظم الاطباء). بلاعقب . بی خلف . ابتر. عقر. هبول . (یادداشت مؤلف ). || فرزند از دست داده : اثکال ؛ بی فرزند گردانیدن مادر. ثکل ؛ بی فرزند شدن مادر. هبل ؛ بی فرزند شدن مادر و پ...