کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اثقل
/'asqal/
معنی
سنگینتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثقل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'asqal سنگینتر.
-
اثقل
لغتنامه دهخدا
اثقل . [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) گران تر. گرانبارتر. ثقیل تر. سنگین تر: قال زیدبن ثابت فواﷲ لنقل جبل من الجبال ماکان اثقل علی َّ من الذی امرنی به . (ابن الندیم ).- امثال : اثقل ممن شغل مشغولاً . اثقل من اُحد ؛ گران تر از کوه احد. اثقل من الحمی ؛ گران تر...
-
اثقل
دیکشنری عربی به فارسی
سنگين کردن , اسباب زحمت شدن , دست و پاي(کسي را) گرفتن , باز داشتن
-
واژههای مشابه
-
أثْقَلَ کاهِلَهُ
دیکشنری عربی به فارسی
بر دوشش سنگيني کرد , کمرش را شکست , گران آمد براو , آزرد او را , ناراحت کرد او را , خسته کرد او را
-
واژههای همآوا
-
عسقل
لغتنامه دهخدا
عسقل . [ ع َ ق َ ] (ع اِ) یکی عَساقیل . (منتهی الارب ). واحد عَساقل . (از اقرب الموارد). نوعی از سماروغ بزرگ . (آنندراج ). نوعی از کماة است . (فهرست مخزن الادویة). عُسقول . رجوع به عساقل و عساقیل و عسقول شود.
-
اصقل
لغتنامه دهخدا
اصقل . [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) صیقلی تر: اصفی من الهواء و اشف من البلور و اصقل من وجه المرآة. (رسائل اخوان الصفا).
-
اسقل
لغتنامه دهخدا
اسقل . [ اِ ق ِ ] (معرب ، اِ) بیونانی نوعی از نرگس است . (آنندراج ). پیاز عنصل . و آن مخفف اسقیل است . رجوع به اِسقیل شود.
-
جستوجو در متن
-
اسباب زحمت شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اثقل
-
دست و پای(کسی را) گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اثقل
-
بر دوشش سنگینی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أثْقَلَ کاهِلَهُ
-
کمرش را شکست
دیکشنری فارسی به عربی
أثْقَلَ کاهِلَهُ
-
گران آمد براو
دیکشنری فارسی به عربی
أثْقَلَ کاهِلَهُ