کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اثرم
/'asram/
معنی
۱. ویژگی کسی که دندان جلو دهن او افتاده یا شکسته باشد.
۲. (ادبی) = ثرم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثرم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'asram ۱. ویژگی کسی که دندان جلو دهن او افتاده یا شکسته باشد.۲. (ادبی) = ثرم
-
اثرم
فرهنگ فارسی معین
(اَ رَ) [ ع . ] (ص .) کسی که دندان پیشین وی افتاده باشد.
-
اثرم
لغتنامه دهخدا
اثرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن هانی مکنی به ابوبکر از مردم اسکاف بنی جنید، از اصحاب احمدبن حنبل . و از اوست : کتاب السنن فی الفقه علی مذاهب احمد و شواهده من الحدیث . کتاب التاریخ . کتاب العلل . کتاب الناسخ و المنسوخ در حدیث . (ابن الندیم ).
-
اثرم
لغتنامه دهخدا
اثرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) علی بن المغیرة الاثرم مکنی به ابوالحسن ، صاحب اصمعی و ابوعبیده . او از جماعتی از علماء و هم از فصحای اعراب روایت دارد و نیز کتب ابوعبیده و اصمعی را روایت کرده است . (از ابن الندیم ). و صاحب معجم الأدباء آرد: وی را کتب مصححه ا...
-
اثرم
لغتنامه دهخدا
اثرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) فابجانی اصفهانی . صاحب کتاب اصبهان گوید: او یکی از علمای لغت است و از کسانی است که بلدان عراق را بپیمود و لغت و شعر گرد کرد وبتوسط علمای آن بلاد لغات و اشعار را تصحیح کرد. رجوع به معجم الأدباء یاقوت چ مارگلیوث ج 1 ص 364 شود.
-
اثرم
لغتنامه دهخدا
اثرم . [ اَ رَ ] (ع ص ) آنکه دندانش از بن برافتاده است . || آنکه دندان پیشین و رباعیه ٔ وی افتاده است ، یا خاص است به افتادن دندان پیشین . (منتهی الارب ). دندان پیشین شکسته . (تاج المصادر). دندان بیفتاده . شکسته دندان . (زوزنی ). مؤنث : ثَرْماء. || ...
-
اثرم
لغتنامه دهخدا
اثرم . [ اَرَ ] (ع ص ) نسبتی است . رجوع به انساب سمعانی شود.
-
واژههای مشابه
-
علی اثرم
لغتنامه دهخدا
علی اثرم . [ ع َ ی ِ اَ رَ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ اثرم بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم و علی (ابن مغیره ...) شود.
-
واژههای همآوا
-
اسرم
لغتنامه دهخدا
اسرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) موضعی در اندرود از فرح آباد مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 59 ، 119 و 165 بخش انگلیسی ).
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن حوشب ابوهشام قاضی همدان ، هالک بود از زیادبن سعد و قرةبن خالد روایت کرد. یحیی گوید کذاب خبیثی است و بخاری و مسلم و نسایی گفته اند: حدیث او متروک است . و دارقطنی حدیث وی را منکر دانسته است و سعدی گوید در همدان بسال 202 هَ ....
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید یا اصرم بن حمید. از شاعران عرب معاصر هارون الرشید بود که در سال 170 هَ . ق . از طرف هارون به حکومت سیستان تعیین گردید. و صاحب تاریخ سیستان ذیل عنوان نشستن هرون الرشید به خلافت درباره ٔ شوریدن مردم سیستان بر کثیرب...
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن غیاث ، ابوغیاث .تابعی است . (منتهی الارب ). اصرم بن غیاث خراسانی نیشابوری از مقاتل بن حیان روایت کرد، احمد و بخاری و رازی و دارقطنی گفتند: حدیث وی منکر بود، و نسایی گفت : حدیث او متروک است . (از لسان المیزان ج 1). و رجوع ب...
-
اصرم
لغتنامه دهخدا
اصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) برخی آنرا تصحیف کرده اند و اصل آن صرم است که لقب ابن سعیدبن یربوع مخزومی است . (از الاصابه ج 1 ص 129). و رجوع به صرم شود.