کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اثراب
لغتنامه دهخدا
اثراب . [ اِ ] (ع مص ) ثَرب . تثریب . سرزنش کردن . نکوهیدن بر گناه . || پیه ناک گردیدن : اثرب الکبش ؛ پیه ناک گردید قچقار. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
اسراب
لغتنامه دهخدا
اسراب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سَرَب .
-
اصراب
لغتنامه دهخدا
اصراب . [ ] (اِخ ) شهری بود میان مرو و بلخ . رجوع به نزهةالقلوب مقاله ٔ 3 ص 179 شود.
-
اصراب
لغتنامه دهخدا
اصراب . [ اِ ] (ع مص ) دادن و شیر ترش خورانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اصراب مال کسی را؛ دادن مال را به وی . (ناظم الاطباء). اصراب مال به کسی ؛اعطای آن به وی . (قطر المحیط) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مثرب
لغتنامه دهخدا
مثرب . [ م ُ رِ ] (ع ص ) سرزنش کننده و نکوهنده کسی را بر گناه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اثراب شود. || مرد کم عطا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد کم عطا و لئیم . (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط). || قوچ ا...
-
استیخ
لغتنامه دهخدا
استیخ . [ اِ ] (ص ) ستیخ . هر چیز راست و بلند چون ستون و نیزه . مستوزی : اتطاء؛ استیخ ایستادن . (منتهی الارب ).- استیخ شدن ؛ راست شدن .- استیخ کردن ؛ سیخ کردن . راست و شق کردن ، چنانکه نره را.- استیخ کردن گردن یاگوش و جز آن ؛ راست و بلند کردن گردن...
-
نکوهیدن
لغتنامه دهخدا
نکوهیدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) سرزنش کردن . (غیاث اللغات ) (از برهان قاطع) (از معیار جمالی ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). نکوهش . (جهانگیری ). مذمت نمودن . عیب گفتن . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). بدگوئی کردن . (فرهنگ خطی...