کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آصال
فرهنگ واژههای سره
آفتاب زردی ها، شبان گاهان، نژادگان
-
آصال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَصیل] [قدیمی] 'āsāl وقت بین عصر و مغرب؛ آخر روز؛ شبانگاه.
-
آصال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ اصیل ؛ شبانگاه ، نزدیک غروب .
-
آصال
لغتنامه دهخدا
آصال . (ع ص ، اِ) ج ِ اصیل . صاحب اصلان . || محکم رایان . || (اِ) شبان گاه ها. عشایا.
-
آسال
لغتنامه دهخدا
آسال . (اِ) بنیان . پایه . (جهانگیری ) (برهان قاطع) (شعوری ) (انجمن آرا) (برهان جامع) (بعض فرهنگهای هندوستانی ) : ز دانا شنیدم که پیمان شکن زن جاف جاف است آسال کن . ابوشکور (از جهانگیری و فرهنگهای بعد از او).این کلمه پیش از جهانگیری در فرهنگی دیده نم...
-
آسال
لغتنامه دهخدا
آسال . (ع اِ) نشانها. آثار. علامات . اخلاق . و این کلمه جمعی است بی مفرد.
-
اثعل
لغتنامه دهخدا
اثعل . [ اَ ع َ ] (ع ص ) مهتر بزرگ با فضائل و معارف . (منتهی الارب ). || مرد دندان زائدیا کج و راست برآورده . || که دندانی افزون دارد. (مهذب الاسماء). آنک دندان افزونی دارد در پیش یکدیگر. (تاج المصادر). مؤنث : ثَعْلاء. ج ، ثُعل .
-
اسآل
لغتنامه دهخدا
اسآل . [ اِس ْ ] (ع مص ) روا کردن حاجت کسی را. (منتهی الارب ). حاجت روا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). برآوردن حاجت .
-
اصعل
لغتنامه دهخدا
اصعل . [اَ ع َ ] (ع ص ) باریک سر و گردن . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). مؤنث : صَعْلاء. ج ، صُعْل . (از اقرب الموارد). رجل اصعل ؛ مرد باریک سر و گردن ، و کذلک من النخل و النعام . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خردسر. (مهذب ...
-
اِسال
لهجه و گویش بختیاری
esâl اسهال.
-
آثال
واژهنامه آزاد
ابزاری بوده از سفال یا شیشه برای حرارت دادن به جسم و کیمیاگران از آن استفاده می کردند.
-
جستوجو در متن
-
حجل
لغتنامه دهخدا
حجل . [ ح َ ج َ ] (اِخ ) ابن آثال . یکی از یاران علی در روز صفین . خوندمیر گوید: از سپاه ظفرمآب شخصی موسوم به حجل بن آثال قدم در میدان قتال نهاد و مبارز طلبید و از لشکر شام آثال (پدر حجل ) نادانسته در برابر آمده ، پدر و پسر در هم آویختند و آثال کمر ح...
-
ابوالمرهف
لغتنامه دهخدا
ابوالمرهف . [ اَ بُل ْ م ُ هََ ] (اِخ ) نصربن منصوربن الحسن بن جوشن بن منصوربن حمیدبن اثال عیلانی نمیری . رجوع به نمیری نصر... شود.
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن خالدبن ولید المخزومی القرشی از تابعین است . در فتح شام و صفین با معاویه بود. و در خلافت معاویه با رومیان جنگید. ابن اثال طبیب به سال 46 هَ . ق . به امر معاویه وی را زهر داد. (از تاریخ خلفاء ص 153) (الوزراء و ال...
-
ثمامة
لغتنامه دهخدا
ثمامة. [ ث ُ م َ ] (اِخ ) ابن اُثال الحنفی . رئیس یمامه از مردم قبیله ٔ بنی حنیفه . پیغمبر در سال ششم هجری سلیطبن عمرو را بدعوت با نامه نزد او فرستاد او در یکی از غزوات اسیر مسلمین شد و مدت سه روز رسول صلوات اﷲ علیه به وی تکلیف قبول اسلام کردو وی نپذ...