کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتو کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوزة , حديد
-
واژههای مشابه
-
آتو
واژگان مترادف و متضاد
۱. ورقبرنده ۲. بهانه، دستاویز، مستمسک
-
آتو
فرهنگ واژههای سره
شاهبرگ
-
آتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: atout] 'āto ۱. در بازی ورق، ورق برنده.۲. [عامیانه، مجاز] دستاویز؛ بهانه.
-
آتو
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ورق برنده در بازی . 2 - دستاویز، بهانه .
-
آتو
لغتنامه دهخدا
آتو.(فرانسوی ، اِ) (از: آ، به + تو، همه ) رنگی یا صورتی معلوم از اوراق گنجفه و آس و مانند آن که با قراردادی از رنگهای دیگر برد.
-
آتو
واژهنامه آزاد
دستاویز، نقطه ضعف، بهانه
-
اتو زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حديد
-
خال اتو
دیکشنری فارسی به عربی
بوق
-
اتو کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اغسل
-
اتو کشیده
لهجه و گویش تهرانی
مرتب و شیک
-
جستوجو در متن
-
ironed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن
-
ironing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن