کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتون
معنی
(اَ) [ معر. ] ( اِ.) 1 - تون ، گلخن ، گلخن گرمابه . 2 - تنور گچ پز و نان پز، کورة آهک پزان . 3 - آتشدان آهنین .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتون
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ معر. ] ( اِ.) 1 - تون ، گلخن ، گلخن گرمابه . 2 - تنور گچ پز و نان پز، کورة آهک پزان . 3 - آتشدان آهنین .
-
اتون
لغتنامه دهخدا
اتون . [ اَت ْ تو / اَ ] (معرب ، اِ) (معرب از فارسی ) تون . گلخن . آتون . (زمخشری ). گلخن گرمابه . || تنور گچ پز و نان پز. کوره ٔ آهک پزان . || آتشدان آهنین . || الأتون ...یستعار لما یطبخ فیه الاَّجر و یقال له بالفارسیة خمدان و تونق و اشوزن . (المغر...
-
اتون
لغتنامه دهخدا
اتون . [ اُ ] (ع مص ) اَتن . مقیم شدن . || ثابت شدن بجائی .
-
واژههای مشابه
-
آتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اتون› [قدیمی] 'ātun کوره.
-
آتون
لغتنامه دهخدا
آتون . (اِ) کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد. معلمه . || مشیمه . زهدان . بچه دان .
-
واژههای همآوا
-
عتون
لغتنامه دهخدا
عتون . [ ع َ ] (ع ص ) توانا. (منتهی الارب ).
-
عطون
لغتنامه دهخدا
عطون . [ ع َ ] (ع ص ) شتر خوابیده در عَطَن .تذکیر و تأنیث در آن یکسان است . (از منتهی الارب ).
-
عطون
لغتنامه دهخدا
عطون . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاطِن . (اقرب الموارد). رجوع به عاطن شود. || ج ِ عاطنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عاطنة شود. || قوم عطون ؛ قوم که شتران را بر «عطن » فرود آورند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عطون
لغتنامه دهخدا
عطون . [ ع ُ ] (ع مص ) سیراب گردیده فروخفتن شتران در «عطن ». (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بخفتن شتر در کنار آب . (المصادر زوزنی ). سیر آب خوردن شتر و بر لب آب فروخفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || به عطن بازگشتن شتر ماده بعد خوردن آب و باز بر آب...
-
آتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اتون› [قدیمی] 'ātun کوره.
-
آتون
لغتنامه دهخدا
آتون . (اِ) کدبانویی که دخترکان را تعلیم خواندن و دوختن دهد. معلمه . || مشیمه . زهدان . بچه دان .
-
آطون
واژهنامه آزاد
معلم زن