کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتوبوس گردشگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
sightseeing bus
اتوبوس گردشگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که برای استفادۀ گردشگری طراحی و تجهیز شده است و معمولاً پنجرههای بزرگتری دارد
-
واژههای مشابه
-
bus gate
ورودی اتوبوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ورودی کنار راهگَرد یک بزرگراه که مخصوص عبور اتوبوس است
-
articulated bus
اتوبوس آکاردئونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوس طویلی که قسمت پسین آن با مفصلی به قسمت پیشین متصل میشود تا در عبور از معابر شهری از آزادی حرکت بیشتری برخوردار باشد
-
trolley bus
اتوبوس برقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که نیروی محرکۀ آن ازطریق شاخکهای متصل به دو بافه/ کابل برق مثبت و منفی بالاسری در طول مسیر اتوبوس تأمین میشود
-
double deck bus, double decked
اتوبوس دوطبقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی با ظرفیت 40 تا 80 صندلی در دو سطح مجزا و ارتفاع 4/4 تا 5/4 متر
-
busway
اتوبوسراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سوارهروِ مخصوص اتوبوس
-
middle bus
اتوبوس کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وسیلۀ نقلیۀ عمومی بزرگتر از مینیبوس و کوچکتر از اتوبوس با گنجایش 25 مسافر
-
اتوبوس رانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر - فا. ] 1 - (اِ.) مؤسسه ای ک ه حمل و نقل مسافر به وسیلة مجموعه ای از اتوبوس ها در مسیر یا شبکه ای مشخص و معین را بر عهده دارد. 2 - (حامص .) راندن و بردن اتوبوس از جایی به جای دیگر. 3 - شغل آن که اتوبوس می راند.
-
bus stop, transit stop 1
ایستگاه اتوبوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محوطهای که در آن مسافران برای سوار شدن بهوسیلۀ نقلیه و پیاده شدن از آن انتظار میکشند و معمولاً علائمی برای مشخص کردن محل ایستگاه در آنجا نصب میشود
-
transit-supportive area, bus coverage area
محدودۀ اتوبوسپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محدودهای دارای جمعیت متراکم یا اشتغال مناسب که بتواند مسافر لازم برای یک سامانۀ حملونقل عمومی ساعتی با مسیر ثابت را تأمین کند
-
intercity bus
اتوبوس بینِشهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی بزرگ با فضایی درنظرگرفتهشده برای بار که عمدتاً برای حملونقل مسافر بین شهرها به کار میرود
-
suburban bus, suburban coach
اتوبوس حومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که معمولاً فقط یک در، آن هم در جلو، دارد و فضایی برای بار ندارد و در مسیرهای نسبتاً طولانی با تعداد ایستگاههای کم به کار میرود
-
circulator bus,circulator service
اتوبوس محلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خط اتوبوسرانی در یک محدودۀ مشخص محلی که آن را به دالانهای اصلی حملونقل متصل میکند
-
bus transit system, BTS
سامانۀ اتوبوسرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خدمات اتوبوسرانی که برای افزایش سرعت و جلب اطمینان و کارایی بیشتر بهصورت سامانهای هماهنگ اقدام به جداسازی حریم راه و ازدیاد ایستگاهها و بالا بردن آگاهی مسافران و سرعت بخشیدن به کارهای عمرانی میکند