کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتمسفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتمسفر
/'atmosfer/
معنی
۱. طبقۀ هوا که گرداگرد کرۀ زمین را فراگرفته و از گازهای مختلف مانند ازت، اکسیژن، اسیدکربنیک، آرگن، هیدروژن، و غیره تشکیل شده؛ طبقۀ بخار یا جو.
۲. (فیزیک) واحد اندازهگیری فشار یک کیلوگرم بر یک سانتیمتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
atmosphere
-
جستوجوی دقیق
-
اتمسفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: atmophère] 'atmosfer ۱. طبقۀ هوا که گرداگرد کرۀ زمین را فراگرفته و از گازهای مختلف مانند ازت، اکسیژن، اسیدکربنیک، آرگن، هیدروژن، و غیره تشکیل شده؛ طبقۀ بخار یا جو.۲. (فیزیک) واحد اندازهگیری فشار یک کیلوگرم بر یک سانتیمتر.
-
atmosphere 1
اتمسفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یکای فشار برابر با فشار ستونی از جیوه به ارتفاع 76 سانتیمتر
-
اتمسفر
فرهنگ فارسی معین
(اَ مُ فِ) (اِ.) نک آتمسفر.
-
اتمسفر
واژهنامه آزاد
هواسپهر - پَناد-هوابار
-
واژههای مشابه
-
آتمسفر
واژگان مترادف و متضاد
۱. جو، فضا ۲. هوا ۳. محیط ۴. شرایط، وضعیت
-
آتمسفر
فرهنگ واژههای سره
پناد، هوابار
-
آتمسفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: atmosphère] 'ātmosfer = اتمسفر
-
آتمسفر
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تودة هوایی که اطراف کرة زمین را فرا گرفته ، جو. 2 - کنایه از: اوضاع و احوال .
-
واژههای همآوا
-
آتمسفر
واژگان مترادف و متضاد
۱. جو، فضا ۲. هوا ۳. محیط ۴. شرایط، وضعیت
-
آتمسفر
فرهنگ واژههای سره
پناد، هوابار
-
آتمسفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: atmosphère] 'ātmosfer = اتمسفر
-
آتمسفر
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تودة هوایی که اطراف کرة زمین را فرا گرفته ، جو. 2 - کنایه از: اوضاع و احوال .