کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتلاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتلاف
/'etlāf/
معنی
تلف کردن؛ نیست کردن؛ نابود کردن؛ تباه کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
افنا، تابودی، تباهی، تبذیر، تلف، ولخرجی، هدر
برابر فارسی
تباه کردن، نیست کردن، نابود
فعل
بن گذشته: اتلاف کرد
بن حال: اتلاف کن
دیکشنری
dissipation, loss, wastage
-
جستوجوی دقیق
-
اتلاف
واژگان مترادف و متضاد
افنا، تابودی، تباهی، تبذیر، تلف، ولخرجی، هدر
-
اتلاف
فرهنگ واژههای سره
تباه کردن، نیست کردن، نابود
-
اتلاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'etlāf تلف کردن؛ نیست کردن؛ نابود کردن؛ تباه کردن.
-
dissipation
اتلاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تبدیل انرژی مکانیکی به گرما براثر اصطکاک در فرایندهای مکانیکی
-
اتلاف
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) تلف کردن ، نابود کردن . 2 - (مص ل .) هلاک یافتن . ؛ ~ وقت بیهوده وقت را صرف کردن ، به کارهای ناسودمند پرداختن و از وقت بهره نگرفتن .
-
اتلاف
لغتنامه دهخدا
اتلاف . [ اِ ] (ع مص ) هلاک کردن .(تاج المصادر). نیست کردن . هلاک یافتن . (مؤید). نابود کردن . تلف کردن . افناء : او را بغرامت آن اتلاف و تضییع مؤاخذت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- اتلاف کردن ؛ اسراف . تلف کردن .
-
واژههای مشابه
-
اتلاف کردن
فرهنگ واژههای سره
نابود کردن
-
contraction loss
اتلاف انقباضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اتلاف انرژی مکانیکی شارۀ جاری مجرای بسته براثر تنگ شدن یکبارۀ مجرا
-
distillation loss
اتلاف تقطیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] اختلاف حجم بین مایع واردشده به ستون تقطیر و حاصلجمع مقدار باقیمانده به علاوۀ محصول تقطیرشده
-
atmospheric loss
اتلاف جوّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تضعیف نشانک رادیویی براثر جذب در مولکولهای اکسیژن و بخار آب موجود در جوّ
-
dissipation function
تابع اتلاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابعی در معادلات حرکت سامانهای که در حضور اصطکاک، نوسانهای کمدامنه دارد متـ . تابع اتلاف ریلی Rayleigh dissipation function
-
loss angle
زاویۀ اتلاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] زاویهای که معرف اختلاف فاز بین دو کمیت بُرداری است
-
dissipation line
خط اتلاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] طولی از سیم پرمقاومت برای کاهش چندکیلوواتی توان انتقالی به آنتن فرستنده
-
via net loss, VNL
اتلاف انتقال شبکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مؤلفهای که در طراحی شبکههای انتقال با پیشبینی و تخصیص اتلاف در بخشهای مختلف شبکه لحاظ میشود