کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتعاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتعاس
لغتنامه دهخدا
اتعاس . [ اِ ] (ع مص ) برروی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). بروی درافکندن . || بدبخت گردانیدن . || هلاک کردن . || خوار کردن .
-
جستوجو در متن
-
متعس
لغتنامه دهخدا
متعس . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) (از «ت ع س »)هلاک گرداننده و گوینده اتعسه اﷲ؛ یعنی هلاک گرداند اورا خدا. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هلاک سازنده ٔ کسی . || از صفات خداوند تعالی میباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتعاس شود.