کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتعاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتعاب
/'et'āb/
معنی
در رنج انداختن؛ مانده کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتعاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'et'āb در رنج انداختن؛ مانده کردن.
-
اتعاب
لغتنامه دهخدا
اتعاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ تعب . رنجها.
-
اتعاب
لغتنامه دهخدا
اتعاب . [ اِ ] (ع مص ) رنجانیدن . (زوزنی ). در رنج انداختن . رنج افکندن . مانده کردن . مانده گردانیدن . در تعب انداختن : قاآن از اِتعاب ذات خود مستغنی شد و عمال و کتبه بنواحی که مسلّم بود نامزد شدند. (جهانگشای جوینی ). || پر کردن ظرف را. || خداوند مو...
-
واژههای همآوا
-
اطائب
لغتنامه دهخدا
اطائب . [ اَ ءِ ] (ع اِ) اَطایب .صاحب منتهی الارب در ذیل مطائب آرد: بهترین و برگزیده ٔ هر چیزی ، واحد ندارد. اطائب مثله یا مطائب در خرمای تر و مانند آن و اطائب در شترهای کشتنی . و منه : اطعمنا من اطائبه . (منتهی الارب ). نیکوترین قسمتهای گوشت شتر نحر...
-
جستوجو در متن
-
تعب
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ) [ ع . ] (اِمص .) خستگی ، رنج . ج . اتعاب .
-
ادآب
لغتنامه دهخدا
ادآب . [ اِدْ ] (ع مص ) اِدآب در عمل ؛ مانده شدن از کار. || رنج دیدن . || در رنج انداختن . رنجانیدن . || مانده کردن . مانده گردانیدن . اِتعاب . اعیاء.
-
پیوندگرفته
لغتنامه دهخدا
پیوندگرفته . [ پ َ / پ ِ وَ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نعت مفعولی از پیوند گرفتن . متصل شده . || ملتئم . جوش خورده : اتعاب ؛ پیوندگرفته را بازشکستن . (منتهی الارب ). || به هم پیوسته (قطعات شکسته ٔ ظرف چینی یا بلور).
-
مانده کردن
لغتنامه دهخدا
مانده کردن . [ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عاجز کردن . از کار انداختن . اعیاء کردن . عاجز کردن . اتعاب . ضعیف کردن . تضعیف . اکلال . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کوفته کردن . خسته کردن (به معنی متداول امروز). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و او را ...
-
ابن بطلان
لغتنامه دهخدا
ابن بطلان . [ اِ ن ُ ب ُ ] (اِخ ) ابوالحسن مختاربن حسن بن عبدون بن سعدون بن بطلان . طبیب مسیحی بغدادی در قرن پنجم هجری . سال ولادت او معلوم نیست . ابن بطلان سفری به حلب واز آنجا بانطاکیه و مصر کرده و در فسطاط مصر با علی بن رضوان طبیب بمناظره پرداخته ...
-
احتمال
لغتنامه دهخدا
احتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار برگرفتن . || از کسی فروبردن . (تاج المصادر). از کسی فروخوردن . تحمل . بردباری . ناملایم از کسی برداشتن : شما حمیت هند و سند را دانسته اید و آنکه در وقت احتمال عار و شدت اضطرار از مرگ نترسند و از هلاک باک ندارند. (ترجمه...
-
رنجانیدن
لغتنامه دهخدا
رنجانیدن . [ رَ دَ ] (مص ) رنجاندن . متعدی رنجیدن . رنج دادن کسی را. (آنندراج ). رنجیدن کنانیدن . آزردن . باعث اذیت شدن . (ناظم الاطباء). به رنج انداختن . ایذاء. رنج دادن کسی را به دست یا زبان یا عملی ناهنجار و ناسزاوار. رجوع به رنجیدن شود : چو دانی ...