کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتصال ایمنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
impedance bond
اتصال رهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مدار اتصالدهندهای در نزدیکی درز عایق بین دو ریل یک خط، که در هنگام قطع جریان برق ورودی به سامانۀ علائم، جریان برق کششی را بازمیگرداند
-
T-joint
اتصال سپری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، قطعات و اجزای خودرو] نوعی اتصال که در آن دو قطعه تقریباً عمود برهم و به شکل T قرار میگیرند
-
cross link
اتصال عرضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] شاخهای که بهطور اشتراکی یک زنجیر بسپار را به زنجیر دیگر متصل میکند
-
short circuit
اتصال کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیتی که در آن بین دو نقطه از مدار که پتانسیلهای الکتریکی متفاوت دارند، معمولاً بهصورت ناخواسته، مقاومت نسبتاً کمی برقرار میشود و درنتیجه جریان گذرنده از مدار بهشدت افزایش مییابد
-
skewed joint
اتصال مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی اتصال، در هر یک از پنج نوع اصلی اتصال، که در آن دو قطعه با یکدیگر زاویۀ غیرقائمه دارند
-
pin joint
اتصال مفصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] اتصالی که دَوران اعضای متصل به آن در صفحۀ خرپا آزاد باشد
-
joint root
ریشۀ اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] بخشی از اتصال که باید در جایی که قطعات کمترین فاصله را با یکدیگر دارند، جوش داده شود
-
bond wire
سیم اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بافهای که ریلها را برای برقراری اتصال الکتریکی به هم پیوند میدهد
-
tie line
خط اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] خطی افقی که در نمودار فاز مایع ـ بخار عمود بر یک همترکیب (isopleth) است
-
حاق اتصال
لغتنامه دهخدا
حاق اتصال . [ حاق ْق اِت ْ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) اتصال دو کوکب است به یکدیگر با وحدت عرض و طول ، مثل آنکه قمر در سوم درجه ٔ حمل به عرض یک درجه ٔ شمالی ، و زحل در سوم درجه ٔ میزان به یک درجه ٔ عرض شمالی باشد.
-
اتصال داخلي
دیکشنری عربی به فارسی
دستگاه مخابره داخل ساختمان
-
اِتّصالٌ ثَقافي
دیکشنری عربی به فارسی
ارتباط فرهنگي , رابطه فرهنگي
-
اِتّصالٌ جَماهيري
دیکشنری عربی به فارسی
پيوندمردمي , تماس مردمي
-
اِتّصالٌ شَخصي
دیکشنری عربی به فارسی
ارتباط خصوصي , رابطه شخصي , تماس شخصي
-
اِتّصال لاسِلکي
دیکشنری عربی به فارسی
ارتباط هوايي (بابي سيم و…) , ارتباط بااستفاده ازدستگاههاي بي سيم