کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتشی مزاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتشی مزاج
دیکشنری فارسی به عربی
عاطفي , غضوب , ناري
-
واژههای مشابه
-
آتشی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به آتش) 'ātaši ۱. به رنگ آتش؛ سرخ تیره.۲. [عامیانه، مجاز] بسیارخشمگین؛ تند.۳. [مجاز] سوزان.۴. (اسم) (زیستشناسی) = گُل 〈 گل سرخ۵. پختهشده با آتش: سیبزمینی آتشی.۶. [قدیمی] نوعی کهربای زردرنگ.
-
آتشی
لغتنامه دهخدا
آتشی . [ ت َ ] (اِ) نام قسمی گل و شاید سوری : بر گلبنان گنبد اخضر نهاد اوگلهای گونه گونه ز خیری و آتشی . ؟ (از مقامات حمیدی ).|| (ص نسبی ) برنگ آتش . منسوب به آتش . و مثلثه یا بروج آتشی حمل و اسد و قوس است . || مجازاً، سخت خشمگین و غضبناک . سخت بهیجا...
-
گل آتشی
لغتنامه دهخدا
گل آتشی . [ گ ُ ل ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان گل سرخ است که آنرا گل سوری نیز گویند. (آنندراج ). گل که آنرا بهندی سداگلاب نامند و بعضی نوشته اند که همین گل سرخ است که از آن گلاب گیرند. (غیاث ) : درین بهار چو پروانه و چو بلبل سوخت گل چراغ و گل...
-
Phlox
گُل آتشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از گُلآتشیان علفی چندساله یا نیمهدرختچهای بهندرت یکساله با حدود 50 گونه در امریکای شمالی و یک گونه در سیبری که اغلب آنها زینتی هستند؛ گلهای آنها بهندرت منفرد و غالباً با گُلآذین انتهایی خوشهای منشعب (panicle...
-
fire scale, hammer scale
پوستۀ آتشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] محصول یا پوستهای سهلایه که براثر اُکسایش آهن یا فولاد در هنگام عملیات حرارتی دمابالا ایجاد میشود
-
آتشی شدن
فرهنگ فارسی معین
(تَ. شُ دَ) (عا.) عصبانی شدن .
-
یاقوت اتشی
دیکشنری فارسی به عربی
جمرة
-
اتشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اغضب
-
آتشی زبون
لهجه و گویش تهرانی
بد زبان
-
مرغ آتشی
واژهنامه آزاد
فلامینگو
-
هفت حرف آتشی
لغتنامه دهخدا
هفت حرف آتشی . [ هََ ح َ ف ِ ت َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) الف و های هوز و طای حطی و میم و فای سعفص و شین قرشت و ذال نقطه دار. (برهان ).
-
Phoenicopterus andinus
بالآتشی آندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ بالآتشیان و راستۀ بالآتشیسانان با بدن مایل به سفید و سروگردن قرمز شرابی
-
Phoenicopterus Jamesi
بالآتشی جیمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ بالآتشیان و راستۀ بالآتشیسانان که بدنی سفیدگون با سایۀ صورتی و نواری از رگههای قرمز در طول سینه دارد