کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتشدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
منقل
فرهنگ واژههای سره
آتشدان
-
ناردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] nārdān آتشدان؛ منقل.
-
کوره
لهجه و گویش تهرانی
آتشدان آهنگری
-
تون
واژهنامه آزاد
آتشدان حمام
-
توشکان
لغتنامه دهخدا
توشکان . (اِ) گلخن و آتشدان گرمابه و حمام را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشدان گرمابه . (شرفنامه ٔ منیری ). آتشدان گرمابه باشد و آن را تون نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ).
-
منقل
واژگان مترادف و متضاد
آتشدان، مجمر، ناردان
-
ناردان
واژگان مترادف و متضاد
آتشدان، مجمر، منقل
-
بوی سوز
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) مجمر، آتشدان .
-
توشکان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گلخن ، آتشدان گرمابه .
-
تون
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آتشدان حمام ، گلخن .
-
کولخ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) آتشدان ، منقل .
-
warming pan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخت گرم، اتشدان
-
منقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] manqal ظرفی که در آن آتش درست میکنند؛ آتشدان.
-
توشکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹توشگان› [قدیمی] tuškān آتشدان حمام؛ گلخن؛ تون.
-
تون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اتون› tun آتشدان حمام؛ گلخن.