کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتزان
معنی
توازن , وضع , وقار , ثبات , نگاهداري , اونگ يا وزنه ساعت , وزنه متحرک , بحالت موازنه دراوردن , ثابت واداشتن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتزان
لغتنامه دهخدا
اتزان . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) سخته فاستدن . (زوزنی ) بسخته فاستدن . (تاج المصادر بیهقی ). سنجیده گرفتن . سنجیده ستاندن چیزی را. || سنجیده شدن . سنجیده شدن شعر. || کشیدن . سنجیدن . سختن . || میانه حال و معتدل شدن .
-
اتزان
دیکشنری عربی به فارسی
توازن , وضع , وقار , ثبات , نگاهداري , اونگ يا وزنه ساعت , وزنه متحرک , بحالت موازنه دراوردن , ثابت واداشتن
-
واژههای همآوا
-
اتضان
لغتنامه دهخدا
اتضان . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) نزدیک گردیدن .
-
جستوجو در متن
-
اونگ یا وزنه ساعت
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان
-
وزنه متحرک
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان
-
بحالت موازنه دراوردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان
-
ثابت واداشتن
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان
-
توازن
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان , انسجام , ميزان
-
وقار
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان , جاذبية , رشاقة , کرامة
-
نگاهداری
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان , دعم , عيش , قبضة
-
ثبات
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان , ثبات , حصباء , محاسب ، اِرْتکازٌ ، استقرار
-
وضع
دیکشنری فارسی به عربی
اتزان , اکذوبة , بادرة , سلوک , سمت , صلة , عصا , فرض , محطة , مرحلة , موطي , هالة , هيئة , وقفة
-
متزن
لغتنامه دهخدا
متزن . [ م ُت ْ ت َ زِ ] (ع ص ) (از «وزن ») سنجیده گیرنده . (آنندراج ). گیرنده ٔ پول سنجیده و وزن شده و یا شمرده شده . (ناظم الاطباء). || شعر سنجیده . (آنندراج ). شعر موزون و راست و درست . (ناظم الاطباء). و رجوع به اتزان شود.