کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتزاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتزاع
لغتنامه دهخدا
اتزاع . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) بازایستادن . (منتهی الارب ). ایستادن . (زوزنی ). واایستادن .
-
واژههای همآوا
-
اتّضاع
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - چنگ زدن . 2 - پناه بردن .
-
اتذاء
لغتنامه دهخدا
اتذاء. [ اِت ْ ت ِ ] (ع ) عیب و سرزنش پذیرفتن . اِنزجار.
-
اتضاع
لغتنامه دهخدا
اتضاع . [اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) فرومایه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).ناکس و دون مرتبه شدن . پست گشتن . || پست کردن سر شتر را تا پای بر گردن وی نهند و برنشینند.
-
جستوجو در متن
-
متزع
لغتنامه دهخدا
متزع . [ م ُت ْ ت َ زِ ] (ع ص ) سنگدل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدیدالنفس و سخت دل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درشت اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بازایستنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اتزاع شود.