کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتخاذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتخاذ
/'ettexāz/
معنی
گرفتن؛ فراگرفتن؛ برگرفتن.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
در گرفتن، فرا گرفتن
فعل
بن گذشته: اتخاذ داشت
بن حال: اتخاذ دار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتخاذ
فرهنگ واژههای سره
در گرفتن، فرا گرفتن
-
اتخاذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ettexāz گرفتن؛ فراگرفتن؛ برگرفتن.
-
اتخاذ
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] (مص م .) گرفتن ، برگرفتن ، فراگرفتن .
-
اتخاذ
لغتنامه دهخدا
اتخاذ. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) گرفتن . برگرفتن . فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). ایتخاذ. اخذ.
-
اتخاذ
دیکشنری فارسی به عربی
تبني
-
واژههای مشابه
-
اتخاذ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تبن
-
اِتّخاذ القرارِ
دیکشنری عربی به فارسی
تصميم گيري , اقدام کردن
-
اتخاذ سند کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استشهد به
-
تدابیر قاطعانه ای اتخاذ نمود
دیکشنری فارسی به عربی
لِتَّخَذَ إجراءاتٍ قهرية (متعسِّفَة)
-
تدابیر شدیدی (قهر آمیزی) اتخاذ کرد
دیکشنری فارسی به عربی
لِتَّخَذَ إجراءاتٍ قهرية (متعسِّفَة)
-
جستوجو در متن
-
noduled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتخاذ شد
-
exsolved
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتخاذ شد
-
recusing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتخاذ