کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتاوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
اتاوه
/'etāve/
معنی
۱. رشوه.
۲. باج؛ خراج.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اتاوَة] ‹اتاوت› [قدیمی] 'etāve ۱. رشوه.۲. باج؛ خراج.
-
اتاوه
فرهنگ فارسی معین
(اِ وَ یا وِ) [ ع . اتاوة ] (اِ.) 1 - خراج ، مال دیوان . 2 - رشوه .
-
اتاوه
لغتنامه دهخدا
اتاوه . [ اَ وَ ] (اِخ ) نام شهری بهند و نسبت بدان اتاوی باشد و آن از اعمال اگره است ، 30500 تن سکنه دارد و درمعبر راه آهنی که به اﷲآباد منتهی میشود واقع است .
-
اتاوه
لغتنامه دهخدا
اتاوه . [ اِ وَ ](ع اِ) اِتاوَت . خراج . مال دیوان . پاره . باج : اصحاب اطراف بر منهاج عبودیت به التزام حمل و اتاوت و اقامت رسوم خدمت استادگی نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اتاوتی معین گردانید که هر سال از مبارّ آن دیار و متاع آن بقاع بخزینه میفرستد...
-
واژههای مشابه
-
إتاوةٌ
دیکشنری عربی به فارسی
جزيه , خراج , ماليات , رشوه
-
جستوجو در متن
-
باج
واژهنامه آزاد
اتاوه
-
اتاوی
لغتنامه دهخدا
اتاوی .[ اَ ] (ص نسبی ) از مردم اَتاوه . اهل شهر اَتاوه .
-
جزیه
دیکشنری فارسی به عربی
فدية ، إتاوةٌ
-
خراج
دیکشنری فارسی به عربی
تقدير , ضريبة ، إتاوةٌ
-
رشوه
دیکشنری فارسی به عربی
ابتزاز , رشوة ، إتاوةٌ
-
اتا
لغتنامه دهخدا
اتا. [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اتاوة.
-
اتاوی
لغتنامه دهخدا
اتاوی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اِتاوَه .
-
اتاوی
لغتنامه دهخدا
اتاوی . [ اَ وا ] (ع اِ) ج ِ اِتاوَه .