کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتاغه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اتاغه
لغتنامه دهخدا
اتاغه . [ اُغ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) اُتاقه . رجوع به اتاقه شود.
-
واژههای همآوا
-
اتاقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹اتاغه› [قدیمی] 'otāqe کاکلی که از پرهای بعضی پرندگان بر کلاه میزدند: ◻︎ اتاقه زد به کلهگوشهام دمیدن مهر / که ای خراجستان یکهشاعر آفاق (؟: لغتنامه: اتاقه).
-
اتاقه
فرهنگ فارسی معین
(اُ قِ یا قَ) [ تر. آتاغه ] (اِ.) تاجی که از پرهای بعض مرغان سازند. این کلمه با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود.
-
اتاقه
لغتنامه دهخدا
اتاقه . [ اُ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) بمعنی کلغی که از پرهای بعض مرغان سازند و این لفظ ترکی است و با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود : اتاقه سرکشان را از سر افتدچو بلبل از درخت گل درافتد. زلالی .از دود جگر بعرش تازم صد آه اتاقه دار تاروز. طالب آملی ....
-
اتاقه
لغتنامه دهخدا
اتاقه .[ اِ ق َ ] (ع مص ) اتاقه ٔ قوس ؛ سخت کشیدن کمان را.
-
جستوجو در متن
-
اتاقه
فرهنگ فارسی معین
(اُ قِ یا قَ) [ تر. آتاغه ] (اِ.) تاجی که از پرهای بعض مرغان سازند. این کلمه با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود.
-
اتاقه
لغتنامه دهخدا
اتاقه . [ اُ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) بمعنی کلغی که از پرهای بعض مرغان سازند و این لفظ ترکی است و با فعل زدن و افتادن و داشتن صرف شود : اتاقه سرکشان را از سر افتدچو بلبل از درخت گل درافتد. زلالی .از دود جگر بعرش تازم صد آه اتاقه دار تاروز. طالب آملی ....
-
پر هما
لغتنامه دهخدا
پر هما. [ پ َرْ رَ / رِ هَُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلغی که از پرهای بعضی مرغان سازند اتاقه یا اتاغه نیز گویند. (غیاث اللغات ). قدما چون سایه ٔ هما را میمون و مبارک میشمردند پر آنرا بر کلاه و مغفر و امثال آن میزدند ونیز پر هما صورتی از فر هما است ...