کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتابکان آذربایجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نصرةالدین
لغتنامه دهخدا
نصرةالدین . [ ن ُ رَ تُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ایلدگز، مشهور به جهان پهلوان و ملقب به نصرةالدین از اتابکان آذربایجان است . وی از سال 568 تا 581 هَ . ق . حکمرانی کرد و ممدوح مجیر بیلقانی و جمال الدین اصفهانی بود.(تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 721...
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) احمد یلی (584 - 604 هَ . ق .). وی از ممدوحین نظامی گنجوی شاعر معروف است . و نواده ٔ او زوجه ٔ اتابک قزل ارسلان بن اوزبک آخرین ِ اتابکان آذربایجان است . (تاریخ مفصل ایران ، مغول ص 126).
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِاَ س َ ] (اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود (622 - 626 هَ . ق .). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین علت او را اتابک خاموش لقب داده اند، و او دختری را ک...
-
نصرةالدین
لغتنامه دهخدا
نصرةالدین . [ ن ُ رَ تُدْ دی ] (اِخ ) (اتابک ...) ابوبکربن محمدبن ایلدگز، از اتابکان آذربایجان است و پس از عم خویش قزل ارسلان بن ایلدگز به سال 587 هَ . ق . به پادشاهی رسید و بیست سال حکمرانی کرد وبه سال 607 درگذشت . ظهیر فاریابی و نظامی عروضی او را م...
-
اوزبک
لغتنامه دهخدا
اوزبک . [ اُ ب َ ] (اِخ ) مظفرالدین ... از اتابکان آذربایجان (607-622هَ. ق .) وی که از حدود سال 600 بداعیه ٔ سلطنت برخاسته بود، برادر اتابک ابوبکر و شوهر دختر طغرل سوم است . دوره ٔ پانزده ساله ٔ سلطنت او که مردی ضعیف النفس وشرابخوار و بوالهوس و لهوول...
-
اتابک
لغتنامه دهخدا
اتابک . [ اَ ب َ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از دو کلمه ٔ ترکی اتا بمعنی پدر و بک شاید مخفف بیوک بمعنی بزرگ یا پدر بزرگ . || لالا و مؤدب و مربی کودک ، بالخاصه شاهزادگان . || وزیر بزرگ . || پادشاه . || اتالیق ، یعنی پدرخوانده : با یتیمی چو مصطف...
-
ابوبکر
لغتنامه دهخدا
ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ایلدگز ملقب به نصرةالدین . چهارمین از اتابکان آذربایجان . وی پس از وفات عم خود قزل ارسلان در 587 هَ. ق . بجای او امارت یافت ، و چون در اول امر در لذات عیش منهمک گشت گرجستانیان پاره ای از نواحی مملکت اورا غارت و...
-
سعدالدین وراوینی
لغتنامه دهخدا
سعدالدین وراوینی . [ س َ دُدْ دی ن ِ وَ ] (اِخ ) مترجم مرزبان نامه که کتاب مرزبان نامه را بزبان دری و بسبک و شیوه ٔ زمان خود برگردانیده است و این کار در بین سنوات 608 - 622 هَ . ق . در آذربایجان صورت گرفته است . سعدالدین از ملازمان خواجه ابوالقاسم رب...
-
ایلدگز
لغتنامه دهخدا
ایلدگز. [ دُ گ ُ] (اِخ ) اتابک اعظم شمس الدین (جلوس 531، فوت 568 هَ. ق .) وی مؤسس سلسله ٔ اتابکان آذربایجان است . در آغاز غلامی بود از آن سلطان مسعود سلجوقی و در دستگاه او تربیت و ترقی یافت تا به رتبه ٔ امارت رسید. حکومت آذربایجان یافت و پس از جلوس ...
-
قاضی رکن الدین خوئی
لغتنامه دهخدا
قاضی رکن الدین خوئی . [ رُ نُدْ دی ن ِ خ ُ ] (اِخ ) از فقهای بزرگ شافعی قرن ششم و قاضی خوی و مردی مورخ و شاعر و ممدوح خاقانی بود، و در سالهای 549 و 550 هَ . ق . در تبریزبا خاقانی دیدار کرد و به سال 568 یک رباعی در مرثیه ٔ مادر سلطان ارسلان بن طغرل سل...
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمد، ظهیرالدین فاریابی . با اتابکان آذربایجان معاصر بود. اتابک ابوبکر در تربیتش بیشتر از دیگران اهتمام مینمود. گویند که ظهیر شبی در مجلس اتابک این رباعی در سلک نظم کشید:ای ورد ملائکه دعای سر توسر نیست زمانه را بجای سر توبا د...
-
مجیرالدین بیلقانی
لغتنامه دهخدا
مجیرالدین بیلقانی . [ م ُ رُدْ دی ن ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابوالمکارم مجیرالدین از مردم بیلقان (از توابع شروان ) و از شاعران معروف و زبان آور در قرن ششم هجری و از شاگردان خاقانی است که بزودی به پایه ٔ استاد خود در سخن نزدیک شد و دست به معارضه ٔ او زد و ا...
-
صلاح الدین
لغتنامه دهخدا
صلاح الدین . [ ص َ حُدْ دی ] (اِخ ) ایوبی ملک ناصریوسف بن ایوب شادی مکنی به ابوالمظفر. وی مؤسس دولت ایوبیان است که در مصر و شام و حجاز و یمن حکمرانی داشتند و بشعب زیاد منقسم شدند و بقبیله ٔ بزرگ روادیه منسوب بودند. مسقط رأس آباء و اجداد وی قصبه ٔ د...
-
بیلقانی
لغتنامه دهخدا
بیلقانی . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابوالمکارم مجیرالدین . از مردم بیلقان بود که گویا از مادری حبشی نژاد در آنجا بوجود آمد. لقب شاعری وی که ظاهراً مأخوذ از لقب او، مجیرالدین بوده است در اشعار وی «مجیر» است و معاصرانش نیز او را با همین عنوان یاد کرده اند. ا...
-
سلجوقیان
لغتنامه دهخدا
سلجوقیان . [ س َ ] (اِخ ) سلاجقه . خاندانی ترک که از 429 هَ .ق . تا 700 هَ .ق . در آسیای غربی سلطنت کردند ظهور این خاندان در تاریخ اسلام از وقایع بزرگ و بمنزله ٔ شروع دوره ٔ جدیدی است . مقارن ابتدای استیلای این قوم خلافت دچار ضعف شده بود و هیچیک از س...