کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابیو
/'abiv/
معنی
آبیرنگ؛ نیلگون؛ آسمانگون.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابیو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'abiv آبیرنگ؛ نیلگون؛ آسمانگون.
-
ابیو
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (ص .) = آبی : نیلگون ، کبود، ازرق ، آسمان گون .
-
ابیو
لغتنامه دهخدا
ابیو. [ اَ وْ ] (ص ) آبی . نیلگون . کبود. ازرق . آسمانگون . آسمان جون : نساء شام پس پرده های چرخ شدندلوای روز چو برزد سر از فضای ابیو.آذری .
-
واژههای مشابه
-
آبیو
لغتنامه دهخدا
آبیو. [ وْ ] (ص ) اَبیو. آبی . کبود. ازرق . نیلگون .
-
واژههای همآوا
-
آبیو
لغتنامه دهخدا
آبیو. [ وْ ] (ص ) اَبیو. آبی . کبود. ازرق . نیلگون .
-
جستوجو در متن
-
ابیق
لغتنامه دهخدا
ابیق . [ اَ ] (ص )این صورت را صاحب فرهنگ شعوری آورده و بدین بیت آذری تمثل جسته و معنی آنرا کبود گفته است : نسای شام پس پرده های چرخ شدندلوای روز چو برزد سر از فضای ابیق .و این غلط است چه در شعر آذری ابیو است که صورتی است از آبی بمعنی کبود.
-
آبی
لغتنامه دهخدا
آبی . (ص نسبی ) برنگ آب . کبود. ازرق . نیلی . نیلگون . نیلوفری . کوود. آبیو. رنگ کبود روشن . و گاه آبی آسمانی گویند و از آن آبی سخت روشن خواهند و این همان آسمانجونی و آسمانگونه است . و آبی سیر گویند و از آن آبی پررنگ و گرفته اراده کنند و مقابل آن آبی...