کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابکم
/'abkam/
معنی
زبانبسته؛ لال؛ گنگ.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
خاموش، گُنگ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابکم
فرهنگ واژههای سره
خاموش، گُنگ
-
ابکم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: بُکْم] [قدیمی] 'abkam زبانبسته؛ لال؛ گنگ.
-
ابکم
فرهنگ فارسی معین
(اَ کَ) [ ع . ] (ص .) گنگ .
-
ابکم
لغتنامه دهخدا
ابکم . [ اَ ک َ ] (ع ص ) گنگ . گنگ لاج . مؤنث : بَکْماء. ج ، بُکم : زیرا که جهان ز آزمایش بس نادره ناطقی است ابکم . ناصرخسرو.کرد عقلم نصیحتی محکم که نکوگوی باش یا ابکم . سنائی .همه گوینده ٔ فسق و فجوریم ز هزل و ژاژ گفتن ابکمی کو. سنائی .گر فی المثل ...
-
واژههای مشابه
-
أَبْکَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
لال مادر زاد ("أبکم " کسي است که از شکم مادر ، لال به دنيا آيد ، نه چيزي بفهمد و نه بتواند بفهماند ، بعضي گفتهاند ابکم ، آن کسي است که نتواند سخن گويد)
-
آبکم
لغتنامه دهخدا
آبکم . [ ک َ ] (اِ) نوعی از مار.
-
واژههای همآوا
-
أَبْکَمُ
فرهنگ واژگان قرآن
لال مادر زاد ("أبکم " کسي است که از شکم مادر ، لال به دنيا آيد ، نه چيزي بفهمد و نه بتواند بفهماند ، بعضي گفتهاند ابکم ، آن کسي است که نتواند سخن گويد)
-
آبکم
لغتنامه دهخدا
آبکم . [ ک َ ] (اِ) نوعی از مار.
-
جستوجو در متن
-
بکم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bokm = ابکم
-
بکیم
لغتنامه دهخدا
بکیم . [ ب َ ] (ع ص ) اَبکم . (منتهی الارب ). ابکم . مرد گنگ و کر. ج ، بُکمان . (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء). و رجوع به ابکم شود.
-
الکن
واژگان مترادف و متضاد
ابکم، بکم، بیزبان، کندزبان، گنگ، لال
-
بکم
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) جِ ابکم ؛ گنگان ، لالان . ؛صم و ~کران و گنگان .