کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابونخیله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابونخیله
لغتنامه دهخدا
ابونخیله . [ اَ ن ُ خ َ ل َ ] (اِخ ) بجلی . صحابی است .
-
ابونخیله
لغتنامه دهخدا
ابونخیله . [ اَ ن ُ خ َ ل َ ] (اِخ ) سعدی . راجزی است از عرب .
-
ابونخیله
لغتنامه دهخدا
ابونخیله . [ اَ ن ُ خ َ ل َ ] (اِخ ) عکلی . راجزی است از عرب .
-
ابونخیله
لغتنامه دهخدا
ابونخیله . [ اَ ن ُ خ َ ل َ ] (اِخ ) لَهَبی . صحابی است .
-
جستوجو در متن
-
ارجز
لغتنامه دهخدا
ارجز. [ اَ ج َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از راجز. راجزتر. اشعر: قال ابونخیلة و انا ارجزالعرب . (تاریخ ابن عساکر).
-
زحلفة
لغتنامه دهخدا
زحلفة. [ زَ ل َ ف َ ] (ع مص ) غلطانیدن و دور کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). غلطانیدن و سردادن در زحلوقه (خیزنده گاه ). (ازمتن اللغة). دفع. دور کردن . بیکسو کردن . از بعضی ازتابعان روایت شده است که «ماازلحف ناکح الامه عن الزنا ا...