کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابومیمون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابومیمون
لغتنامه دهخدا
ابومیمون . [ اَ م َ مو ] (اِخ ) جابان . صحابی است .
-
ابومیمون
لغتنامه دهخدا
ابومیمون . [ اَ م َ مو ] (اِخ ) عبیداﷲبن عبداﷲبن الحصین . محدث است و محمدبن اسحاق از او روایت کند.
-
ابومیمون
لغتنامه دهخدا
ابومیمون . [ اَ م َ مو ] (اِخ ) قدّاح . صاحب بیان الأدیان آرد: الفرقة الرابعة من الشیعة. اصل مذهب ایشان بظاهر تشیع و دوستداری امیرالمؤمنین علی است کرّم اﷲ وجهه و بباطن کفر محض است و از مصربرخاسته است . مردی بود او را بومیمون قداح خواندند و دیگر، آن...
-
ابومیمون
لغتنامه دهخدا
ابومیمون . [ اَ م َ مو ] (ع اِ مرکب ) انگبین . عَسَل . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ) (دهار) (المرصّع).
-
جستوجو در متن
-
جابان
لغتنامه دهخدا
جابان . (اِخ ) نام ابومیمون . صحابی است . رجوع به ابومیمون شود.
-
حافظ
لغتنامه دهخدا
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) ابومیمون . رجوع به حافظ لدین اﷲ شود.
-
حافظ لدین اﷲ فاطمی
لغتنامه دهخدا
حافظ لدین اﷲ فاطمی .[ ف ِ ظُ ل ِ نِل ْ لا هَِ طِ ] (اِخ ) عبدالمجیدبن محمدبن مستنصر باﷲ عبیدی ، مکنی به ابومیمون . یازدهمین خلیفه از خلفای فاطمی علوی مصر. مولد وی عسقلان بسال 467 هَ . ق ./ 1074 م . و او بسال 524 پس از مرگ پسرعم خویش آمر بأحکام اﷲ بس...
-
انگبین
لغتنامه دهخدا
انگبین . [ اَ گ َ / گ ُ ] (اِ) عسل . شهد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (دهار). ختم . خو. دبس . ضحک . طریم . عسل . لئم . لعاب النحل . مزج . مجاج . مجاج النحل نسیلة. (از منتهی الارب ). نوش . شهد. ثواب . ابلیم . ظی ّ. ظیّان . سلوی . محلب . محران . ابومیم...