کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابومدرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابومدرک
لغتنامه دهخدا
ابومدرک . [ اَ م ُ رِ ] (اِخ ) عثمان بن وکیع. از روات است .
-
ابومدرک
لغتنامه دهخدا
ابومدرک . [ اَ م ُ رِ ] (اِخ ) کثیر. محدث است .
-
ابومدرک
لغتنامه دهخدا
ابومدرک . [ اَ م ُ رِ] (ع اِ مرکب ) آب . (مهذب الاسماء). ماء. (المرصّع).
-
جستوجو در متن
-
ابوالحیوة
لغتنامه دهخدا
ابوالحیوة. [ اَ بُل ْ ح َ یات ] (ع اِ مرکب ) آب .ماء. ابوحیان . ابوالغیاث . ابومدرک . (مهذب الاسماء).
-
آب
لغتنامه دهخدا
آب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آن یکی از چهار عنصر قدماست و به عربی آن را ماء و بلال خوانند. و ابوحیّان و ابوالحیوة و ابوا...