کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابول ابولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کله ابول
لغتنامه دهخدا
کله ابول . [ ک ِ ل ِ اُ ] (اِخ ) یکی از حکمای سبعه ٔ یونان باستان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از حکمای هفت گانه ٔ یونان قدیم که در طرح و ترکیب معما چیره دست بود. (از لاروس ).
-
شیخ ابول
لغتنامه دهخدا
شیخ ابول . [ ش َ اَ بُل ْ ] (اِخ ) از مضافات بوشهر و فرسخی جنوب آن است . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
چشمه ٔ محمد ابول
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ محمد ابول .[ چ َ م َ ی ِ م ُ ح َم ْ م َ اُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 24 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . کوهستانی و معتدل است و 5 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای همآوا
-
ابول ،ابولی
لهجه و گویش تهرانی
آدم بد اخلاق.
-
ابول ،ابولی
لهجه و گویش تهرانی
مخفف ابوالحسن،ابوالفضل،ابولقاسم