کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوقلمون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابوقلمون
/'abuqalamun/
معنی
= بوقلمون
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوقلمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] [قدیمی] 'abuqalamun = بوقلمون
-
جستوجو در متن
-
باقلمون
لغتنامه دهخدا
باقلمون . [ ق َ ل َ ] (معرب ، اِ) مرغی است . بوقلمون . ابوقلمون . (دزی ج 1 ص 49). رجوع به بوقلمون شود.
-
قلمون
لغتنامه دهخدا
قلمون . [ ق َ ل َ ] (اِ) حربا را گویند و آن را بوقلمون و ابوقلمون نیز گویند. (آنندراج ). بوقلمون . (ناظم الاطباء)(اشتنیگاس ). || پارچه ٔ الوان و گلی . (ناظم الاطباء). || نام گلی است . (اشتینگاس ).
-
ابوسلمی
لغتنامه دهخدا
ابوسلمی . [ اَ س َ ما ] (ع اِ مرکب ) حربا.آفتاب پرست . (منتهی الارب ). ابوقلمون . خور. وَزَغَه . خامالاون . اسدالأرض . حربایه . پژمره . ابوحذر. مارپلاس .
-
ابن الفلات
لغتنامه دهخدا
ابن الفلات . [ اِ نُل ْ ف َ ] (ع اِ مرکب ) حربا. آفتاب پرست . خور. فطح . اسدالارض . خامالاون . بوقلمون . ابوقلمون . مارپلاس . آفتاب گردک . پژمره .
-
ابوحذر
لغتنامه دهخدا
ابوحذر. [ اَ ح َ ذَ ] (ع اِ مرکب ) آفتاب پرست . حربا. (منتهی الارب ). آفتاب گردک . پژمره .خور. مارپلاس . اسدالارض . حربایه . بوقلمون . ابوقلمون . خامالاون . افطح . || غراب . (المزهر). زاغ .
-
حجرالیشف
لغتنامه دهخدا
حجرالیشف . [ ح َ ج َرُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) یشم . یشب . حجرالیشب . عبارت از یشم فارسی است ، و آن سنگی است در غایت صلابت و بهترین او زیتونی پس سبز مایل بزردی پس سبز صافی و بعد از آن سبز مایل بسفیدی است . در آخر دوم سرد و خشک و مقوی معده و قاطع نزف ال...
-
اسدالارض
لغتنامه دهخدا
اسدالارض . [ اَ س َ دُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) دزی اسدالارض را با دافنه الئیدس (مازریون ) تطبیق کرده . (دزی ج 1 ص 21). ابن البیطار گوید: جماعتی از تراجمه ٔ مفسرین گمان برده اند که اسدالارض مازریون است و اشتباه کرده اند، چه اسدالارض حقیقةً حرباست که بیون...
-
حربا
لغتنامه دهخدا
حربا. [ ح ِ ] (ع اِ) حرباء. حربایه . سمندر. آفتاب گردک . آفتاب پرست . جحل . خامالاون . ابوقلمون . ابوحذر. بوقلمون . آفتاب گردش . اسدالارض . پژمره . مارپلاس . خور. انگلیون . روزگردک . (مهذب الاسماء). جمل الیهود. (حیاةالحیوان ). ابن الفلات . حنفاء. کرب...