کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوعبدالسلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوعبدالسلام
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالسلام . [ اَ ع َ دِس ْ س َ ] (اِخ ) تابعی است و از عمر روایت کند.
-
ابوعبدالسلام
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالسلام . [ اَ ع َ دِس ْ س َ ] (اِخ ) زبیدبن جوانشیر. از روات حدیث و ضعیف است و حمّادبن سلمه از او روایت کند.
-
ابوعبدالسلام
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالسلام . [ اَ ع َ دِس ْ س َ] (اِخ ) او از ثوبان و از او ابن جابر روایت کند.
-
ابوعبدالسلام
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالسلام . [ اَ ع َ دِس ْ س َ] (اِخ ) صالح بن رستم . مولی بنی هاشم . از روات است .
-
جستوجو در متن
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایوب مکنی به ابوعبدالسلام . وی یکی از محدثان اهل «وشقة» است . ابن یونس ازو نام می برد. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 178).
-
زبیر
لغتنامه دهخدا
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابوعبدالسلام بصری . از راویان حدیث بود. از ایوب بن مکرز روایت دارد و حمادبن سلمة از او نقل حدیث کند. (از الجرح و التعدیل ج 2 ص 584).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) قرطبی . خالدبن سعید القرطبی الحافظ، مکنی به ابوعبدالسلام . وی محدث مالکی مذهب است و مرگش به سال 352 هَ . ق . اتفاق افتاد، او راست کتابی در رجال اندلس . (از هدیة العارفین ستون 343).