کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوطالب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) کلیم . شاعر فارسی مولد و منشاء او شهر کاشان و بقولی همدان . او کرتی به سال 1028 هَ . ق . و بار دیگر پس از آن تاریخ سفر هندوستان کرده و از سال 1055 هَ . ق . سمت ملک الشعرائی شاه جهان شهاب الدین بابری پادشاه هند یافته و منظو...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) مأمونی . شاعری معاصر نوح بن منصور سامانی و از او در تاریخ یمینی دو قطعه در مدح ابوالحسن عتبی وزیر نوح به عربی آمده است .
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) مجدالدوله ، رستم بن فخرالدوله . یکی از سلاطین آل بویه در ری و اصفهان از 387 تا 420 هَ . ق . و محمودبن سبکتکین او را خلع کرد. پس از فخرالدوله مجدالدوله با صغر سن بجای پدر نشست و مادرش سیّده به انتظام امور ملک پرداخت و آنگاه...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمد انصاری . رجوع به محمّد ابوطالب انصاری شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن یوسف بن مطهر. فرزند علامه حلی ملقب به فخرالمحققین فقیه شیعی . او راست : کتاب ایضاح در شرح قواعد. شرح کتاب نهج المسترشدین . شرح مبادی الاصول . شرح تهذیب الاصول . مولد او به سال 682 هَ . ق . و وفات 771 هَ . ق ....
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن علی مکی . رجوع به محمّد... شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن علی بن عطیه ٔ حارثی مکی . صاحب کشف الظنون گوید: العجمی ثم المکی . او از مشاهیر علماء مائه ٔ چهارم و مشایخ عرفا است . نسبش به سهل بن عبداﷲ تستری میرسد و بیشتر در مکه میزیست و در اواخر عمر آهنگ بصره کرد و ازآنجا به ب...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن محمّدبن علقمی . رجوع به ابن علقمی شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن محمّدبی ابراهیم بن غیلان . رجوع به محمّد... شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن مسلمه ، عمیدالدوله . بعد از عزل ابوطلحه وزارت یافت و لقب رئیس الرؤسا بدو دادند و میان او و بساسیری که از جمله ٔ امرای دیالمه بود خلاف و مشاجرتی برخاست بساسیری با اتباع خویش از بغداد بیرون شد و دست غارت و تاراج برد...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن میکائیل بن سلجوق ملقب به رکن الدوله . رجوع به محمد... شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن محمّدبن مکی . فرزند شهید اول . رجوع به محمّد شود.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) معافری . عبدالجبّاربن محمّدبن علی بن محمّد مغربی . ادیبی لغوی است . مولد او به مغرب بود و به بسیاری از ممالک سفر کرد و سپس به بغداد رفت و در آنجا به تدریس پرداخت و به سال 551 هَ . ق . به مصر شد و در 566 هَ . ق .آنگاه که از...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) مکفوف نحوی . شاگرد کسائی است . او راست : کتابی در حدود حروف عوامل و افعال و اختلاف معانی آنها.
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) مکّی . محمدبن علی بن عطیه صوفی واعظ. او از مردم ایران بود از نواحی جبل و مجاورت مکّه اختیارکرد و از اینرو او را مکّی گویند. سپس به عراق شد و چندی به بصره و مدّتی به بغداد زیست و در هر دو جا موعظت میکرد لکن برای کلماتی درشت...