کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوصادق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوصادق
لغتنامه دهخدا
ابوصادق . [ اَ دِ ] (اِخ ) عبداﷲبن ناجذ الازدی . او از ازد شنؤه است و در حرب جمل در رکاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده است .
-
ابوصادق
لغتنامه دهخدا
ابوصادق . [ اَ دِ] (اِخ ) ابن حسن طبری . او راست : کشف الأسرار الأسرار. و آن رساله ای است در تصوف . کذا فی کشف الظّنون .
-
ابوصادق
لغتنامه دهخدا
ابوصادق .[ اَ دِ ] (اِخ ) سُلیم بن قیس هلالی عامری . ابن الندیم گوید: او از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السلام است وآنگاه که حجّاج کشتن او خواست او بگریخت و به ابان بن ابی عیاش پناه برد و او ویرا پناه داد. و وقتی که مرگ ابوصادق نزدیک گشت به ابان گف...
-
جستوجو در متن
-
امام تبانی
لغتنامه دهخدا
امام تبانی . [ اِ ت َب ْ با ] (اِخ ) مکنی به ابوصادق . دانشمندی از آل تبان حفید ابوالعباس تبانی ، معاصر غزنویان . رجوع به آل تبان شود.
-
دوغی
لغتنامه دهخدا
دوغی . [ ی ی / ی ] (اِخ ) احمدبن احمدبن یوسف دوغی ، مکنی به ابوصادق . راوی است و از ابوبکر اسماعیلی و دعلج بن احمد و جز آن دو روایت دارد و به سال 417 هَ . ق . درگذشته است . (از لباب الانساب ).
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) احمدبن جعفربن محمدبن ابراهیم عصار مکنی به ابوصادق . از روات است . وی از ابوبکر اسماعیلی و ابن عدی و ابن ماسی و جز آنان روایت کند.وفات وی روز جمعه ماه جمادی اولی سال 401 هَ . ق . اتفاق افتاد. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص 81...
-
آل تبان
لغتنامه دهخدا
آل تبان . [ ل ِ ت َب ْ با ] (اِخ ) تبانیان . نام خانواده ای ازنژاد امام ابوالعباس تبانی ، شاگرد ابویوسف قاضی معاصر هارون الرشید عباسی است . از این خانواده فقها و دانشمندان نامی برخاسته و در عهد سامانیان و غزنویان در ماوراءالنهر و خراسان و غزنه متصدی ...
-
تبانیان
لغتنامه دهخدا
تبانیان . [ ت َب ْ با ] (اِ) ج ِ تبانی ، منسوب به تَبّان . رجوع به تَبّان شود. || (اِخ ) سلسله ای از علما بروزگار سامانیان در غزنه وجز آن . و اول آنان ابوالعباس تبانی حنفی است و ابوصالح تبانی و ابوصادق تبانی و ابوبشر تبانی و ابوطاهرتبانی از این خاندا...
-
هبةا
لغتنامه دهخدا
هبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی بن ثابت بن مسعود انصاری خزرجی ، مکنی به ابوالقاسم و معروف به بوصیری ، کاتب و ادیب و محدث مصری به سال 506 هَ .ق . در مصر به دنیا آمد. از ابوصادق مدینی و محمدبن برکات سعیدی حدیث شنید و خود در قاهره و اسکندریه ...
-
طب
لغتنامه دهخدا
طب . [ طِب ب ] (ع اِ) شهوت . خواهانی تن . || شأن . حال مرد. دَهر. خُوی . عادت . یقال : ماذاک بطبی ؛ ای بدهری و عادتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سحر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جادوئی . (منتهی الارب ). || (مص ) علاج کردن . دارو کردن . علاج جسم و...
-
روزگار
لغتنامه دهخدا
روزگار. (اِ مرکب ) از: روز + گار. (از غیاث اللغات ) در پهلوی روچکار مجموعه ٔ ایام . (فرهنگ فارسی معین ). ایام . زمان . وقت .(ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) مدت : بتا روزگاری برآید براین کنم پیش هرکس ترا آفرین . بوشکور.خور بشادی نوبهاری روزگارمی گس...