کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوسهیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ] (اِخ ) ابن مالک . و نام او نافع است . رجوع به ابوسهیل نافعبن مالک شود.
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ] (اِخ ) ابن مسلم . او مرفوعاً از انس روایت کند.
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ] (اِخ ) دیوانی . رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 364 شود.
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ] (اِخ ) شُفی ّبن ماتع اصبحی . محدّث است .
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ] (اِخ ) نافعبن مالک اصبحی . وی عم مالک بن انس است .
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ] (اِخ ) نافعبن مالک بن عامر. تابعی است و به روزگار امارت ابی العباس درگذشت .
-
ابوسهیل
لغتنامه دهخدا
ابوسهیل . [ اَ س ُ هََ ](ع اِ مرکب ) یوز. ابوالحکم . (مهذب الأسماء). فهد.
-
جستوجو در متن
-
نافع
لغتنامه دهخدا
نافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن مالک اصبحی . رجوع به ابوسهیل نافعبن مالک اصبحی در این لغت نامه شود.
-
نافع
لغتنامه دهخدا
نافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن مالک ، تابعی است . رجوع به ابوسهیل نافعبن مالک بن عامر در این لغت نامه شود.
-
ابوالحکم
لغتنامه دهخدا
ابوالحکم . [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] (ع اِ مرکب ) یوز. فهد. ابوسهیل . (مهذب الاسماء). || ابن عرس . ابورافع. (المزهر).
-
ابراهیم غیشتی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم غیشتی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) ابواسحاق . در قریه ٔ غیشتی به جوار بخارا متولد شده . از محدثین است . او ازابویعقوب اسرائیل بن سمیدع و ابوسهیل سهل بن بشر از او روایت کرده ست . وفات او به سال 346 هَ .ق . بوده .
-
غیشتی
لغتنامه دهخدا
غیشتی . [ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن احمدبن هشام غیشتی امیر. از ابویعقوب اسرائیل بن سمیدع و ابوسهیل بن بشر کندی و دیگران روایت دارد. وی به سال 346 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 185). رجوع به انساب سمعانی و ابراهیم بن محمدبن احمد...
-
نمر
لغتنامه دهخدا
نمر. [ ن َ م ِ / ن َ / ن ِ ] (ع اِ) پلنگ . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (دهار). و آن را نمر بدان جهت گویند که پیسه دار و خالدار است . (ناظم الاطباء). ابوالابرد. ابوالاسود. ابوجلعد. ابومهل . ابوحطان . ابوحطار. ابوالصعب . ابورقاش . ا...
-
یوز
لغتنامه دهخدا
یوز.(اِ) جانوری شکاری کوچک تر از پلنگ که بدان مخصوصاً شکار آهو و مانند آن کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ).قضاع . اکشم . کشم . شکیمة. کثعم . (منتهی الارب ). جانوری شکاری که به سبب جستجوی شکار بدین اسم نامیده شده است . (انجمن آرا) (از آنندراج ). فهد. ...