کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوسلامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) تابعی است و از عمربن الخطاب روایت کند.
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) ثقفی . صحابی است و نام او عروه است .
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) حبیبی . صاحب استیعاب گوید: او ابوسلامه ٔ سلامی است . رجوع به ابوسلامه ٔ سلامی شود.
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) خداش . رجوع به ابوسلامه ٔ سلامی شود.
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) زیادبن یونس الحضرمی . محدّث است .
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) سلامی . نام او خداش . صحابی است و صاحب استیعاب گوید ابوسلامه ٔ حبیبی همین ابوسلامه است . و بعضی کنیت خداش را ابوالنضر گفته اند. و او را حدیثی است از رسول صلوات اﷲ علیه که مردی را درباره ٔ پدر یکبار نصیحت فرمود و در حق...
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (اِخ ) سلمی . صحابی است .
-
ابوسلامه
لغتنامه دهخدا
ابوسلامه . [ اَ س َ م َ ] (ع اِ مرکب ) گاو دریائی . اَطوم . بقرةالماء. زالخه . مَلِصَه .
-
جستوجو در متن
-
ابوالنضر
لغتنامه دهخدا
ابوالنضر. [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) رجوع به ابوسلامه خداش شود.
-
خداش
لغتنامه دهخدا
خداش . [ خ ِ ] (اِخ ) ابوسلامه . وی از صحابیان بوده است . رجوع به خداش بن سلامه شود.
-
زیاد
لغتنامه دهخدا
زیاد. (اِخ ) ابن یونس بن سعیدبن سلامة، مکنی به ابوسلامة الاسکندرانی . او یکی از حضارمه ٔ مصر بود. بر نافع قرائت کرده و از ابوالغصن ثابت و مالک و لیث روایت دارد و از او یونس بن عبدالاعلی و محمدبن داودبن ابی ناهیة روایت کند و ثقه است . وفات او بسال 211...
-
مرشد
لغتنامه دهخدا
مرشد. [ م ُ ش ِ ] (اِخ ) فرزند علی بن مقلدبن نصربن منقذ، مکنی به ابوسلامه و مشهور به ابن منقذ، از امرای آل منقذ در شیزر نزدیکی حماة. مردی ادیب بود و به سال 460 هَ . ق . در حلب متولد شد و به اصفهان و بغداد سفر نمود. بعد از مرگ نصربن علی حاکم شیزراز قب...