کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوزید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) ابن اخطب . صحابی است ودر سیزده غزوه در رکاب رسول صلوات اﷲعلیه بوده است .
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) ابن نقطه . نام یکی از نَقَله و مترجمین است و او راست : ترجمه ٔ کتاب اُکَرِ ثاوذوسیوس .
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) احمدبن زید الشروطی . یکی از فقهای حنفیّه . او راست : کتاب الوثائق . کتاب الشروط الکبیر. کتاب الشروط الصغیر. (ابن الندیم ).
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) احمدبن سهل بلخی . یاقوت گوید: او در همه ٔ دانشهای نو و کهن فاضل ودر تصانیف خویش براه فلاسفه میرفت لکن به اهل ادب ماننده تر است . ابوحیان توحیدی گوید: در همه ٔ متقدمین ومتأخرین سه تن بیش نیافتم که اگر ثقلین بر تقریظ ومدح و نش...
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) اسامةبن زیدبن حارثة، حِب ِّ رسول اﷲ صلوات اﷲعلیه . صحابی است .
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) الغمری . او راست : تاریخ صقلیّه .
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) انصاری . رجوع به ابوزید سعیدبن اوس بن ثابت ... شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) ایّوب بن زیاد الحمصی . محدث است و معاویةبن صالح از او روایت کند.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) بلخی . رجوع به ابوزید احمدبن سهل بلخی ... شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) تابعی است . او از ابوهریره و از او ابوجهم روایت کند.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) ثابت بن زیدبن النعمان انصاری . یحیی بن معین گفته است که گردآورنده ٔ قرآن او بود بزمان رسول .
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) ثابت بن یزیدالأحول . محدث است و از هلال بن خباب روایت کند.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) جرمی . صحابیست .
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) جعفربن زید. رجوع به جعفر... شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) حمادبن دلیل . تابعی و ثقه است . وی قاضی مدائن بود.