کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوزهیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوزهیر
لغتنامه دهخدا
ابوزهیر. [ اَزُ هََ ] (اِخ ) از او موسی بن اعین روایت کرده است .
-
ابوزهیر
لغتنامه دهخدا
ابوزهیر.[ اَ زُ هََ ] (اِخ ) ابن معاذ الثقفی . صحابی است .
-
ابوزهیر
لغتنامه دهخدا
ابوزهیر.[ اَ زُ هََ ] (اِخ ) انماری یا تمیمی . صحابی است .
-
واژههای همآوا
-
ابوظهیر
لغتنامه دهخدا
ابوظهیر. [ اَ ظُ هََ ] (اِخ ) عبداﷲبن فارس عمری . شیخ است ابوعبدالرحمن سُلَمی را.
-
جستوجو در متن
-
علاء
لغتنامه دهخدا
علاء. [ ع َ ](اِخ ) ابن زهیر. تابعی است . رجوع به ابوزهیر شود.
-
هامة
لغتنامه دهخدا
هامة. [ م َ ] (اِخ ) مکنی به ابوزهیر. صحابی است . (الاصابة فی تمییز الصحابة).
-
عمار ثقفی
لغتنامه دهخدا
عمار ثقفی . [ ع َم ْما رِ ث َ ق َ ] (اِخ ) ابن حمید ثقفی طائفی ، مکنی به ابوزهیر. وی از صحابه و ساکن طائف بود. اما «ابواحمد» در باب کنی دو تن ابوزهیر قائل شده است یکی ابوزهیربن معاذ و دیگری ابوزهیر ثقفی . و درباره ٔ شخص دوم گوید که نام وی عماربن حمید...
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن حمید. برخی آن را نام ابوزهیر ثقفی دانسته اند. رجوع به عمار ثقفی شود.
-
تأبط شراً
لغتنامه دهخدا
تأبط شراً. [ ت َءَب ْ ب َ طَ ش َرْ رَن ْ ] (اِخ ) ثابت بن جابربن سفیان بن عبدی الفهمی مکنی به ابوزهیر از مردم مضر است . شاعری بنام و در قساوت و خونریزی معروف و در سرعت رفتارو دوندگی مشهور و در شعر گفتن توانا بود. گویند هنگامی که آهوانی را در صحرا می...