کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوحفص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن اسودبن یزید. تابعی است .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عثمان بن ابی العاتکه . تابعی است .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عثمان بن عفان ، خلیفه ٔ سیم . (مهذب الاسماء). و رجوع به عثمان بن عفان ... شود.
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمر بلوطی بطروجی اقریطشی . وی اصلاً از مردم بطروج یا بطروش واقع در فحص البلوط بشمال قرطبه است . حکم اول ربضی پیشوای ربضیان در سال 199 هَ . ق . از نواحی ربض واقع در جنوب غربی غرناطه رانده شد و او و کسانش به مصر و اسکندریه مق...
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمر حمصی . محدث است .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمر خیاط. محدث است .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمر غزنوی . ملقب به سراج الدین ، فقیه حنفی . او راست : زبدةالاحکام . وفات 773 هَ . ق .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمر مرتضی . دوازدهمین ِ موحدین (از 646 تا 665 هَ . ق .).
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن ابی الحسن علی بن احمد انصاری شافعی . رجوع به عمر... شود.
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن ابی الحسن علی بن مرشدبن علی ، معروف به ابن فارض ، و کنیت دیگر او ابوالقاسم است . رجوع به ابن فارض ...، و رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 449 شود.
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن ابی بکر یا عمر ثانی . دوازدهمین پادشاه بنوحفص تونس . او کوچکترین فرزند ابوبکر است و از رجب 747 تا جمادی الاولی 748 هَ . ق . در تونس فرمان رانده است . با آنکه پدر او ابوالعباس احمدپسر بزرگ خود را ولایت عهد داده بود بسع...
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن ابی بکربن محمدبن معمر، معروف به ابن طبرزد و ملقب به موفق الدین و مشهور بدارقزی . رجوع به ابن طبرزد موفق الدین ... شود.
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن ابی خلیفة العبدی . محدث است .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن ابی سلمه . محدث است .
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن احمد، معروف به ابن سریح . رجوع به عمر... شود.