کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوثابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوثابت
لغتنامه دهخدا
ابوثابت . [ اَ بو ب ِ ] (اِخ ) سلیمان بن سعد مولی حسین . کاتب رسائل عبدالملک وهشام بن عبدالملک و ناقل دیوان شام از رومی بعربی .
-
ابوثابت
لغتنامه دهخدا
ابوثابت . [ اَ بو ب ِ ] (اِخ ) عامربن عبداﷲ. هفتمین از ملوک بنی مرین مراکش (از 706 تا 708 هَ . ق .).
-
واژههای مشابه
-
ابوثابت الزائم
لغتنامه دهخدا
ابوثابت الزائم . [ اَ بو ب ِ تِزْ زا ءِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن یحیی بن یغمرسن . ششمین از حکام بنی زیان در الجزایر. او با شرکت برادر خویش ابوسعید عثمان ثانی از سال 749 تا 753 هَ . ق . فرمانروائی داشت .
-
جستوجو در متن
-
زایم
لغتنامه دهخدا
زایم . [ ی ِ ] (اِخ ) زائم . رجوع به ابوثابت الزائم شود.
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) عثمان . ششمین از بنوزیّان در الجزایر و او با مشارکت برادر خویش ابوثابت الزایم از سال 749 تا 753 هَ .ق . امارت داشت . و او را عثمان ثانی گویند، چه قبل از او عثمان نام دیگری در این خاندان هست که دومین امیر این سلسله است .
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ )سلیمان بن ابی عامر عبداﷲ، برادر ابوثابت . هشتمین از امرای بنومرین مراکش . وی پس از برادر به سال 708 هَ . ق . رتبه ٔ امارت یافت و عم خود ابوزریک را که داعیه ٔ امارت داشت دستگیر و محبوس کرد. و یک بار بعزم تسخیر غرناطه سپ...
-
ربیعة الرقی
لغتنامه دهخدا
ربیعة الرقی . [ رَ ع َ تُرْ رَق ْ قی ی ] (اِخ ) ربیعةبن ثابت بن لجأبن العیذار اسدی ، مکنی به ابوثابت یا ابوشبانة رقی و ملقب به غاوی . شاعر غزلسرای کور، معاصر مهدی عباسی وستایشگر وی بود. او در رَقّة (در فرات از شهرهای جزیره ) بدنیا آمد و بسال 198 هَ ...
-
سعد
لغتنامه دهخدا
سعد. [ س َ ] (اِخ ) ابن عبادةبن دلیم بن حارثه خارجی . معروف به ابوثابت صحابی و از مردم مدینه و رئیس قبیله خزرج بود و از امراء و بزرگان جاهلیت و اسلام است . وی بخاطر اطلاع او از کتابت و تیراندازی و شناوری به «کامل » ملقب شد. در جنگ عقبه با هفتاد تن از...
-
ابوحمو
لغتنامه دهخدا
ابوحمو. [ اَ ح َم ْ مو ] (اِخ ) موسی بن ابی یعقوب یوسف بن عبدالرحمن بن یحیی بن یغمراسن ، از سلسله ٔ بنوزیان تلمسان . مولد او به سال 723 هَ . ق . به اندلس . وی برادرزاده ٔ سلطان ابوسعید و سلطان ابوثابت است . ابوتاشفین اول پدر ابوحمو رابا تمام کسان به ...
-
ابوزیان
لغتنامه دهخدا
ابوزیان . [ اَ زَی ْ یا ] (اِخ ) محمدبن ابی سعید عثمان بن یَغمراسن بن زیان ، معروف به ابوزیان اول . سومین از ملوک بنوعبدالواد یا بنوزیان . وی پس از مرگ پدر به دوم ذی القعده ٔ 703 هَ . ق . بر سریر ملک مستقر گشت و در این وقت شهر تلمسان در محاصره ٔ مدید...
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی ثابت الاسدی . وی مولای بنی کاهل باشد و نام ابوثابت قیس بن دینار است . ابوبکربن عیاش گوید: حبیب بن ابی ثابت را در سجده دیدم که اگر او را دیده بودی گفتی مرده است یعنی از طول سجده . کامل بن ابی العلاء گفت : حبیب بن ابی ثابت...