کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابوت
/'obovvat/
معنی
۱. پدری.
۲. [مجاز] اصل و نژاد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'obovvat ۱. پدری.۲. [مجاز] اصل و نژاد.
-
ابوت
فرهنگ فارسی معین
(اُ بُ وَّ) [ ع . ] (مص ل .) پدری ، پدر شدن ، پدر بودن .
-
ابوت
لغتنامه دهخدا
ابوت . [ اُ ب ُوْ وَ ] (ع اِ) ج ِ اَب . (منتهی الارب ).
-
ابوت
لغتنامه دهخدا
ابوت . [ اُ ب ُوْ وَ ] (ع مص ) پدری . پدر شدن . || غذا دادن . پروردن .
-
ابوت
لغتنامه دهخدا
ابوت .[ اُ ] (ع مص ) سخت گرم شدن روز. سخت گرم شدن هوا.
-
جستوجو در متن
-
Abbott Lawrence Lowell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابوت لارنس لوول
-
James Abbott McNeill Whistler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جیمز ابوت مک نیل ویستلر
-
بنوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پسری ۲. پسرخواندگی ۳. فرزند بودن ≠ ابوت
-
ابواء
لغتنامه دهخدا
ابواء. [ اَب ْ ] (ع اِمص ) پدری . اسم مصدر است . (منتهی الارب ). اُبوت .
-
ابوه
لغتنامه دهخدا
ابوه . [ اُ ب ُوْ وَ ] (ع مص ) اُبُوَّت . پدری . پدر شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || غذا دادن . پروردن . || (اِ) ج ِ اَب .
-
مضایفان
لغتنامه دهخدا
مضایفان . [ م ُ ی َ ] (ع اِ) دو امر وجودی که وجود هر یک به قیاس با دیگری تعقل شود مثل ابوت و بنوت که با تعقل یکی از آن دو، دیگری نیز تعقل می گردد. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به تقابل شود.
-
پدری
لغتنامه دهخدا
پدری . [ پ ِ دَ ] (حامص ) از پهلوی ابی تریه . اُبوّت . حالت و چگونگی پدر. || (ص نسبی ) منسوب به پدر. اَبی . اَبوی : برادرِ پدری ؛ برادر اَبی .
-
سجیت
لغتنامه دهخدا
سجیت . [ س َ جی ی َ ] (از ع ، اِ) سجیة. خوی : و سلطان در قبول پیغام او و اکرام رسول و تحقیق مأمول ، آثار اریحیت طبع و انوار کرم سجیت و طهارت محتد و نزاهت عنصر کریم خویش ظاهر گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 229).با شرف ابوت و خدمت خاندان کثرت عشایر س...
-
دنأت
لغتنامه دهخدا
دنأت . [ دَ ءَ ] (از ع ، اِمص ) دناءة.پستی و فرومایگی و دونی و پست فطرتی و ناکسی و زبونی و کمینگی . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). ناکسی و زبونی .(آنندراج ). بخل . حقارت . خساست . رذیلت . خست . سفالت . وغادت . نانجیبی . لاَّمت . (یادداشت مؤلف ) : از دن...