کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالهیثم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیثم . [ اَ بُل ْ هََ ث َ ] (ع اِ مرکب ) عقاب . (دهار) (المرصع) (مهذب الاسماء). آله . و صاحب المرصع اضافه می کند: و الهیثم فرخه ؛ ای فرخ العقاب و قیل َ هو السنّور.
-
ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیثم . [ اَ بُل ْ هََ ث َ] (اِخ ) داود. محدث است و معتمر از او روایت کند.
-
ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیثم . [ اَ بُل ْهََ ث َ ] (اِخ ) خالدبن عبدالرحمن العبدی . محدث است .او از سماک و از او اسحاق بن فرات مصری روایت کند.
-
ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیثم . [اَ بُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) صاحب القصب . محدث است . او از ابن المسیب و ابن جبیر و از ثوری کوفی روایت کند.
-
ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیثم .[ اَ بُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) خالدبن صبیح . محدث است .
-
واژههای مشابه
-
قاضی ابوالهیثم
لغتنامه دهخدا
قاضی ابوالهیثم . [ اَبُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) رجوع به ابوالهیثم قاضی شود.
-
واژههای همآوا
-
ابوالهیصم
لغتنامه دهخدا
ابوالهیصم . [ اَ بُل ْ هََ ص ََ ] (ع اِ مرکب ) کلنگ . (مهذب الاسماء). کرکی . (المرصع). || اسد. (المزهر) (المرصع). شیر.
-
جستوجو در متن
-
قطوانی
لغتنامه دهخدا
قطوانی . [ ق َ طَ ] (اِخ ) خالدبن مخلد، مکنی به ابوالهیثم . رجوع به ابوالهیثم (خالد...) و خالد... شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) عطار، مکنی به ابوالهیثم . وی محدث بود. رجوع به ابوالهیثم (عمار عطار...) شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایاس مدنی مکنی به ابوالهیثم . از محدثان است و تابعی نیز بوده . رجوع به ابوالهیثم خالدبن ایاس شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن صبیح ، مکنی به ابوالهیثم . وی از تابعان است . رجوع به ابوالهیثم خالدبن صبیح شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن قاسم بن یزید کوفی ، مکنی به ابوالهیثم . از تابعان است . رجوع به ابوالهیثم خالد شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن مخلد بحلی قطوانی ، مکنی به ابوالهیثم . از تابعان است و محدث نیز میباشد. رجوع به ابوالهیثم خالد شود.