کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالنجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوالنجم
لغتنامه دهخدا
ابوالنجم . [ اَ بُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) روباه . (مهذب الاسماء) (المرصع).
-
ابوالنجم
لغتنامه دهخدا
ابوالنجم . [اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) بدر الصغیر. رجوع به بدر شود.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالنجم مکنی به ابوالرمیل . شاعری است از آل ابوالنجم . (ابن الندیم ).
-
صمیات
لغتنامه دهخدا
صمیات . [ ص ُ م َ یا ] (اِخ )موضعی است در شعر ابوالنجم عجلی . (معجم البلدان ).
-
ابوالنجیب
لغتنامه دهخدا
ابوالنجیب . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) شداد. رجوع به ابوالنجم جزری شود.
-
ابوالنجیب
لغتنامه دهخدا
ابوالنجیب . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) طاهر. رجوع به ابوالنجم جزری شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالنجم . رجوع به منوچهری احمدبن قوص ... شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن اسماعیل ، مکنی به ابوالنجم . وی از یاران ابومسلم خراسانی بود و در سال 133 هَ .ق . که در سیستان آشوبی برپا گشته و شایعه ٔ کشته شدن عمربن عباس حاکم سیستان از جانب ابومسلم ، منتشر شد... ابومسلم این ابوالنجم عمار را به سیست...
-
رازانی
لغتنامه دهخدا
رازانی . (اِخ ) ابوالنجم بدربن صالح بن عبداﷲ رازانی صیدلانی فقیه شافعی از مردم رازان بروجرد است . (لباب الانساب ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن قوص . مکنی به ابوالنجم و متخلص به منوچهری دامغانی . رجوع به منوچهری احمدبن قوص ... شود.
-
قطیعه ٔ ابی النجم
لغتنامه دهخدا
قطیعه ٔ ابی النجم . [ ق َ ع َ ی ِ اَ بِن ْ ن َ ] (اِخ ) این قطیعه در جانب غربی بغداد و منسوب به ابوالنجم خراسانی یکی از سران لشکر منصور است . ام سلمه دختر ابوالنجم نزد ابومسلم خراسانی بود. این قطیعه به قطیعه ٔ زهیر پیوسته و اینک ویران است . (معجم الب...
-
ام الخیار
لغتنامه دهخدا
ام الخیار. [ اُم ْ مُل ْ خ ِ ] (اِخ ) زن و دختر عم ابوالنجم شاعر معروف عهد اموی است . او شوهرش را بسبب پیری و ضعف و ناتوانی طعن میکرده و این موضوع در اشعار ابوالنجم انعکاس یافته است . رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 219 و خیرات حسان ج 1 ص 44 شود.
-
عمران
لغتنامه دهخدا
عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن عمران ، مکنی به ابوالنجم . از یاران ابومسلم خراسانی در قرن دوم هجری بود. و نام او را که یعقوبی (ص 285) چنین آورده است ، در تاریخ سیستان بصورت «عماربن اسماعیل ...»ذکر شده است . رجوع به عمار (ابن اسماعیل ...) شود.
-
ناصرالدولة
لغتنامه دهخدا
ناصرالدولة. [ ص ِ رُدْ دَ ل َ] (اِخ ) بدربن حسنویه ، مکنی به ابوالنجم دویمین امرای بنی حسنویه ٔ کردستان است . وی به سال 369 هَ . ق . به امارت رسید. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 125 شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن منجم کاتب ، مکنی به ابوعون ، یکی از خاندان آل ابوالنجم . متکلم و شاعری مترسل . و کتاب التوحید و اقاویل الفلاسفه و کتاب النواحی فی اخبار الأرض از اوست . (ابن الندیم ).